مقدمه
حجاب یکی از احکام اسلامی است که برای پوشش مردان و زنان وضع شده است. بخشی از این احکام که در آیات 30 و 31 سوره نور در کتاب قرآن مورد اشاره قرار گرفتهانداگرچه حجاب اختصاص به زنان نداشته و بین مرد و زن مشترک است، ولی از آنجا که در دین اسلام احکام مربوط به زنان قواعد و نمود بیشتری دارد بسیاری از مباحث حجاب فقط متوجه احکام مربوط به زنان میشوند.اسلام فقط حدود شرعی حجاب زن و مرد را مشخص کرده است. بدین معنا که مردان باید عورت خود را بپوشانند و زنان نیز باید بدن خود جز صورت و دو دست را به گونهای بپوشانند که برجستگیهای آن آشکار نگردد و تحریک آمیز نباشد. اما از آنجایی که لباس تابع عرف و سنت هر جامعه است، در جامعه عرب از نقاب استفاده می کرده اند و در جامعه ایرانی قبل و بعد از ورود اسلام به ایران از چادر و چارقد. در ایران قبل از اسلام که بیشتر ایرانیان زرتشتى بودند استفاده از چادر رواج داشته و پوششى بوده که موى سر زنان را پوشانده و تا نزدیکى هاى زانو مى آمده است. براى همین است که چادر بیشتر از آن که سنتى عربى باشد پوششى است ایرانى
پوشاندن موی سر از دیر باز در همه دین ها رواج داشته و زن و مرد کم و بیش از آن پیروی می کنند. در آیین یهود، مردان با کلاهک کوچک سیاه رنگی موی را می پوشانند و در باب 14 از سفر پیدایش چنین می خوانیم:«چون «ریوقا »(زن آینده او)از آمدن اسحاق به وسیله غلام خود آگاهی یافت، برقع(روبند) بر گرفته خودرا بپوشاندی» بدین روی، زنان هم موی وروی از مرد بیگانه پنهان می کردند. در میان رومیان و یونانیان باستان، زنان بایستی با لباسهای بلند و موی پوشیده در روسری در اجتماع دیده می شدند. در شاخه کاتولیک مسیحیت، زنان دیر نشین در لباسهای روحانیت، با موی پوشیده و روی بدون آرایش، به کارهای مذهبی و اجتماعی می پردازند. به عقیده «پولس»، حواری معروف عیسی مسیح(St.Paul ): « نقاب شرف زن است. پس اگر گیسو فرو گذارد این مایه بزرگواری اوست»
«جرجی زیدان» می نویسد:«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی، در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». در آیین بودا، مردان موی سر را تراشیده و سیک ها در هندوستان موهای خود را لابلای شالی پنهان و به دورسر می پیچند.
در اسلام، مردها دستار به سر می بندندو زنها موی سر را بایستی از مردان(غیر از پدر، برادر، شوهر، عمو ودائی و فرزندزادگان مرد آنان) بپوشانند.
اسلام از مومنان خواست:«به مردان با ایمان بگو دیدگان از نظر بازی فرو گذارندو عفت خود را حفظ کنند. این کار برای پاک ماندن آنها بهتر است.
به زنان مومن بگو دیدگانشان را فرو گذارند و عفت خود را حفظ کنندو زینت خودرا آشکار نکنند، مگر آنچه ظاهر است و روسری های خود را بر گریبان هایشان بیاندازند...» سوره نور 30-31
حجاب آنچنان که در آیات قرآن در سوره های مختلف آمده، سدی برای فعالیت اجتماعی زنان و یا پیشرفت علمی و یادگیری و آموختن دانش برای آنها نبوده است. در نخستین دوران گسترش اسلام و زندگی پیامبر، زنان با مردان در میدان های جنگ دوشادوش شراکت داشتند، با هم به نمازهای دسته جمعی و مسجد میرفتند. در میان آنان زنان شاعر، دانشمند، پزشک و بازرگان دیده شده است.
پس از پیامبر، سپری شدن دوران خلفای راشدین(چهار خلیفه جانشین پیامبر) زندگی اجتماعی و آزادی زنان به صورتی چشم گیر بر پایه چند انگیزه رنگ دیگری گرفت.
1) اعراب با آشنا شدن به فرهنگ ایرانی و رومی، از زندگی ساده دوران پیامبر روی گردان و به زندگی اشرافی و درباری (به ویژه در دوران خلافت عثمان) آشنا شدند. هرچه بیشتر به زندگی تجملی خو گرفتند، از ارزش زن کاسته شد، زیرا توانائی مالی، اجازه چند همسری به آنها داد و زن برایشان موجودی بی ارزش و وسیله خوش گذرانی بود.
2) با جنگهای پیاپی، ثروت و غنیمت همراه با کنیزان و اسیران به چنگ آوردند و مردان به همخوابه های گوناگون دسترسی پیدا کردند. مردان با کنیزان واسیران نرد عشق می باختندو زنها را رها کرده و آنگونه که باید مهر ومحبتی به آنها نمی شد. بازده این پدیده شوم، بی اعتمادی زنان به مردان شد و همبستگی و باور زن و مرد نسبت به هم در خانواده، جای خودرا به بدگمانی و نا باوری داد.
3) چون ساختار اجتماعی بر پایه مرد سالاری بود، مرداختیارات بیشتری داشت وپی آمد این رویداد فشار هرچه بیشتر مرد به زن و تنگ کردن دامنه آزادی اجتماعی او شد. زن را هرچه بیشتر خانه نشین کردند و این را نشانه از برتری و قدرت برای خود به حساب آوردند. گرچه این ستمگری نسبت به زنان با دستورات قرآن مخالف بوده، اما توجهی به آن نمی شد.در سوره رم آیه 30 میخوانیم: «از آیات الهی یکی اینکه برای شما از نوع خودتان جفت آفرید تا به وسیله آنان آسایش یابید و خداوند میان شما و آنان دوستی و مهربانی برقرار ساخت» و یا در سوره نسا، آیه 23 چنین گفته شده:« همانطور که شما حق بر زنان دارید، آنها هم حقوقی دارند که باید به نیکوئی ادا شود». ولی مردان جز خودکامگی و نافرمانی از قوانین مذهبی چیزی نخواستندو به ستمگری و بدرفتاری و بی توجهی به حقوق زن ادامه دادند.
بهر روی حجاب در بین اشراف رواج بیشتری داشت. زنان طبقات کارگر در کشورهای مسلمان که پایه اقتصاد کشاورزی داشتند، بدون چادر در کشتزارها و چراگاهها مشغول به کار بودند. در ایران تا به امروز در کشتزارهای برنج و چایکاریهای شمال،چراگاه های غرب و در کارخانه های ریسندگی و قالیبافی ها شاهد این پدیده هستیم. دختران و زنهای زحمتکش بدون پوشش در چادر سیاه، در این بخشها برای گسترش نیروی اقتصادی کشور به کار می پردازند.
پوشش چادر سیاه رنگ برای زنان تا چندی پیش متداول نبوده و زنها از چادرهای زیبای رنگین استفاده می کردند. «راوندی» در این راستا می نویسد:
«تا در حدود 1880 م (1298 هـ) چادر های زنان رنگارنگ و بسیار زیبا بود. در این وقت، سیاحان و جهانگردان فرنگی که به اسلامبول می آمدند، از زنان مسلمانی که در قبرستانها ایستاده بودند عکسبرداری می کردند. این امر، و انتشار رمان«پیرلوتی» به نام Aziadee (آزاده خانم) که داستان معاشقات یک نفر فرنگی با زوجه یک افندی مسلمان است، موجب نارضائی سلطان عبدالحمیدخان شد و فرمود که منبعد خانم ها چادر های سیاه بپوشند و پیچه بزنند، و این عادت کم کم به سایر بلاد از جمله تبریز و تهران سرایت کرد، و بعدها(در عهدآتاترک) کشف حجاب نیز از 1924 م( 1343 هـ) به بعد در اسلامبول معمول شد و بعد به تهران راه یافت».
بدین روی، پرده پوشی سختی که در میان خانواده ها در کشورهای مسلمان دیده می شود، بازده بدگمانی مرد از زن و خودکامی او است، نه پیروی از آیات قرآن و قانون.
از ۲۷ سال پیش مسئلهی حجاب و «بدحجابی» به یکی از معضلات اجتماعی بدل شده است. گرچه برای رعایت نکردن «پوشش شرعی» مجازاتهایی پیش بینی شده، تعریف ویژگیهای این پوشش هنوز نامشخص است.
حجاب خوب کدام است و حجاب بد کدام؟ این پرسشی است که از ۲۷ سال پیش مطرح شده و هنوز هیچکس پاسخ روشنی برای آن ندارد. اوایل انقلاب که تعدادی از زنان برای آزادی پوشش جلوی نخستوزیری تظاهرات میکردند عدهای با شعار «یا روسری یا توسری» ظاهرا پوشیاندن موها و بعدا به تن کردن مانتو را حجاب میدانستند اما مسئولان هرجا توانستهاند نشان دادهاند که چادر و مقعنه را به عنوان «حجاب خوب» ترجیح میدهند. تا همین اواخر پوشیدن چادر در دانشگاههای آزاد الزامی بود، در مدارس حتا پوشیدن جوراب سفید منع میشد و رنگهای مجاز برای مانتو به چند رنگ محدود بود. بر کسی نیز پوشیده نیست که «چادری» بودن اگر علنا و صریحا شرط استخدام در ادارات دولتی نیست، شانس متقاضی را بیشتر میکند. پوشش زنان از آنجا رنگ یک «معضل اجتماعی» به خود گرفت که از طرفی مسئولان بر سر تعریف حجاب خوب و بد با هم به توافق نمیرسند و از سوی دیگر «حجاب خوب» خیلی وقتها در عمل غیر قابل استفاده است. پوشیدن چادر و مقنعه در گرمای ۴۵ درجه همانقدر دشوار و بعضا ناممکن است که برای انجام بعضی شغلها دست و پاگیر.
تناقض در مسائل مربوط به حجاب هر روز در مثالهای بیشماری قابل مشاهده است؛ در سریالهای تلویزیونی گاهی زنان در خانه و حتا موقع خواب نیز روسری از سر بر نمیدارند اما در سریالهای خارجی زنان بدون روسری نمایش داده میشوند. در همین حال ضمن این که پوشش اسلامی را برای زنان فیلمها نمیتوان اجباری کرد و آن را با این توجیه که نامسلمانند میپذیرند زنان خارجی که به عنوان توریست به ایران میآیند ملزم به پوشیدن روسری هستند! طی ۲۷ سال گذشته گاهی و در بعضی از مکانهای عمومی، مانند سینما و تاتر زنان و مردان را از هم جدا میکنند اما زمانی دیگر در مکانهای مشابهی مانع کنار هم نشستن آنها نمیشوند. اجبارهایی، مانند جدا کردن زن و شوهری که با هم به سینما رفتهاند یا سوار مترو و اتوبوس میشوند گاهی وضعیتی پردردسر و بعضا مضحک به وجود میآورد.
کارشناسان آسیبهای اجتماعی یکی از پیامدهای اجبارهای غیرعملی را رواج اخلاق دوگانه، ریاکاری و تظاهر در جامعه میدانند و معتقدند نامشخص بودن مرز بایدها و نبایدها مردم را واداشته که خود را همواره در مرز ممنوعیتها احساس کنند تا در صورت امکان پا را از آن فراتر نهند. در این میان زنان و دختران نیز که برخلاف دیگر جوامع اسلامی، هر روز نقش بیشتری در زندگی اجتماعی برعهدهمیگیرند، مسئلهی حجاب را به امکانی برای رویارویی با تبعیض و اعتراض بدل کرده است.
در کمتر جامعهای پوشش و آراستن ظاهر، به اندازهی ایران اسلامی، مشغلهی زنان و دختران و اخیرا حتا پسران است. از لاکهای ناخن با شکلهای مختلف و رنگهای غریب گرفته تا جورابهای لنگه به لنگه، از تصویر گیس بافته روی روسری تا فکلهای رنگی، از مانتوهای چسبان با زیپهای کج یا چاکهای فراوان تا شلوارهایی که به تناسب موقعیت کوتاه و بلند میشوند... اینها همه تلاشهایی است که هر انگیزهای داشته باشد حتما یک نتیجه مشخص نیز خواهد داشت: دشوار کردن تعریف «حجاب خوب و حجاب بد».
بحث «بدحجابی» و تلاش برای ارائهی الگوی «حجاب خوب» یکی از مشغلههای برخی از نمایندگان مجلس هفتم است. [بنا به نوشتهی روزنامهی اعتماد، ۱۷ مهرماه ۸۴، و به نقل از خبرگزاری ایلنا] عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، مرتضی فضل علی میگوید: «بدحجابی موجب مزاحمت برای خانوادهها و ناقض امنیت اجتماعی است زیرا حضور زنان و دختران نیمهعریان در سطح جامعه نظم اجتماعی و فرهنگی را بههم میزند.» این نماینده «شیوع بدحجابی را حرکتی اعتراضی یا سازماندهی شده برای مقابله با نظام» میداند.
اما این زنان و دختران «نیمه عریان» باید چگونه پوشیده باشند و چه پوششی را باید به عنوان «حجاب خوب» تبلیغ یا اجبار کرد تا، «بدحجابی» وسیلهی اعتراض به نظام نشود؟ ظاهرا مسئولان نیز متوجه شدهاند که اجبار چادر و مقنعه به عنوان «حجاب خوب» ممکن نیست. و به همین دلیل از سال گذشته بحثی در مجلس و بسیاری دیگر از نهادهای حکومت پیرامون طراحی «لباس ملی ایرانیان» آغاز شده است. پس از اشارهی رهبر جمهوری اسلامی، در تیرماه سال گذشته، درمورد ضرورت جلوگیری از نابسامانیهای فرهنگی و ساماندهی پوشش شهروندان [برای ایجاد تنوع در لباس نباید از مدلهای غربی تقلید کرد بلکه میتوان با ارائه الگوهای بومی و ایرانی و طراحی" لباس ملی ایرانیان" این نیاز را تامین کرد.] ابتدا گروه مشاوران جوان شهردار، محمود احمدینژاد، خبر تدارک برگزاری جشنوارهی طراحی لبای ملی را اعلام کردند و سپس مرکز پژوهشهای مجلس نیز زمینهی ارائهی طرحی برای ساماندهی مد و لباس را آغاز کرد. این طرحها که به وسیلهی چند نهاد دیگر نیز پیگیری شد هنوز به نتیجهی مشخصی نرسیده است.
در تبصرهی ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی برای زنانی که بدون «حجاب شرعی» در «معابر و انظار عمومی» ظاهر شوند مجازاتهایی پیشبینی شده اما تعریف دقیق پوشش شرعی هنوز روشن نیست. دادستان کل کشور برخورد با بدحجابی را وظیفهی پلیس و نیروی انتظامی میداند و نیروی انتظامی منتظر تصویب طرح مجلس است تا الگویی برای تشخیص حجاب بد و خوب مشخص شود.
گرچه پوشش مسئلهی هر روز مردم است موضوع حجاب و «بدحجابی» هر از گاهی و به مناسبتی موضوع روز میشود و بحثهای داغی به همراه میآورد که با گذشت زمان دوباره فراموش شود. تانستان و فصل گرما همواره بازار بحث «بدحجابی» را داغتر میکند. آغاز سال تحصیلی نیز از ایامی است که به مناسبت آن این موضوع دوباره مطرح میشود. به گزارش خبرگزاری مهر، امسال با گشایش دانشگاهها معاونت فرهنگی دانشگاههای آزاد اسلامی واحد تهران در بخشنامهای هشدار داد که «نسبت به امر بد حجابی و عدم پوشش مناسب برخورد خواهد کرد.» با روی کار آمدن دولت جدید بحث حجاب و بد حجابی نیز دوباره مطرح شد اما بحثهای مربوط به تشکیل کابینه و به ویژه مسئلهی مذاکرات هستهای این موضوع را هعمچون بسیاری موضوعهای دیگر به حاشیه راند تا تعریف حجاب خوب و بد همچنان ناروشن بماند. آنچه در این سالها تقریبا برای همه روشن شده این نکته است که به گفتهی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، مرتضی فیضعلی، «کارهای مقطعی همیشه با شکست مواجه میشود.» و برخوردهایی که در این ۲۷ سال با مسئلهی حجاب صورت گرفته اغلب تدابیر و تصمیمهایی مقطعی بودهاند
امواج مهاجم استعمار بورژوایی و شکل تقلیدی آن در ایران یعنی غربزدگی شبه مدرن دلایل متعددی برای مخالفت با حجاب اسلامی خانمها داشت: اولاً حجاب زن مسلمان هویتبخش و عزتآفرین بود و موجب میشد زن مسلمان ایرانی در برابر هجوم افکار و مدلهای رفتاری بیگانه، گرفتار از خودبیگانگی و ضعف و بیهویتی و یا آلودگی نگردد. از این رو از عوامل حفظ استقلال هویتی مردم ما بود و شبهمدرنیستها که سودای وابستگی ایران را در سر داشتند، دلخوشی از آن نداشته و ندارند. ثانیاً حجاب زن ایرانی به عنوان لباس عفت و پاکدامنی و سادهزیستی او موجب مصونیت زنان و حتی مردان مسلمان در مقابل هجوم مصرفزدگی و فرهنگ کالای میگردید. از این رو خود به خود راه را بر سیطرهی نظام سرمایهسالاری و تبعات آن میبست.
استعمار غربی برای فتح بازار خرید مردم ایران نیازمند نابودی ساختار تولید سنتی و همچنین ساختار ساده و خودکفا و مستقل زندگی مردم ما بود. حجاب اسلامی، زن ایرانی مسلمان و به تبع آن حتی مرد مسلمان ایرانی را در مقابل گسترش فرهنگ مصرفی و کالازدگی و سرمایهسالاری محافظت میکرد. ثانیاً در جوامع مسلمان تحت سلطهی امپریالیزم هر نوع تأکید بر عناصر فرهنگ بومی و ملی مردمان چونان شمشیر برندهای علیه سیاستها و امیال استعمار مدرن غربی عمل کرده و میکند. زیرا استعمارگران به دنبال تهی کردن و بیگانه ساختن مردم از هویت کلاسیک خود بودهاند تا آنان را اسیر هویت تقلبی غربزدگی شبهمدرن نموده و از کانال آن این ملتها را برای همیشه به خود وابسته نمایند. حجاب زن مسلمان در چنین وضعیتی حکم یک اسلحهی نیرومندی برای جریان انقلابی و ضداستعمار را پیدا میکرده است.
اساساً غربیها به منظور برقراری سیطرهی تام و تمام و فراگیر خود بر مقدرات تاریخی جوامع غیرغربی میبایست که نظام منسجم ارزشهای دینی آنها را در هم شکسته و فرهنگ قلابی ظاهرگرا و دنیازده و به تعبیری شیطانی خود را جانشین آن نمایند و یکی از منفذها و روزنههای مقاومت اصیل فرهنگ خودی در جوامع اسلامی همانا حجاب زنان مسلمان بوده است که آنان را از مدزدگی و شیئی شدگی و تبدیل شدن به موجودی کالایی باز میداشته است. از این رو بود که از آغاز برقراری سیطرهی فرهنگی ـ سیاسی غربزدگی شبه مدرن در ایران [پس از سقوط استبداد صغیر و کسب قدرت توسط اعضای لژ بیداری در سال 1327 ق] زمزمهای شیطانی برای نفی و انکار حجاب و تخریب و تخطئهی آن آغاز گردید. به گونهای که تاریخ برای ما روایت میکند از حدود سال 1329 ق مطبوعات منورالفکری جسته و گریخته اما به طور تقریباً مستمر حملات خود علیه حجاب اسلامی را آغاز کردند.
آن گونه که از بررسی اسناد و مدارک تاریخی به دست میآید در سال 1303 ش در تهران سخن از «انجمن ضدحجاب» بوده است و به ویژه با اعلام کشف حجاب در افغانستان، در ایران نیز فعالیتها و تهاجمات منورالفکران علیه حکم الهی حجاب بیشتر گردید. البته این امری کاملاً بدیهی بود که امپریالیزم غربی برای برقراری سیطرهی خود در ایران که از مجرای حاکمیت فرماسیون غربزدگی شبهمدرن عملی میگردید، هدفی جز نابودی حجاب اسلامی و به تبع آن در هم شکستن هویت زن مسلمان ایرانی را دنبال نمیکرد. باز هم طبیعی بود که به میزانی که غربزدهها و عوامل استکبار در ایران قدرت میگرفتند و همزمان با افزایش تهاجم آنها علیه دین و آئین هویت و اعتقادات و استقلال این مردم، هجوم تبلیغاتی و اعمال زور فیزیکی و سیاسی علیه حجاب نیز بیشتر میگردیده است. در این بین روشنفکران شبهمدرنیست ایرانی به عنوان کارگزاران اصلی بسط سیطرهی فرماسیون غربزدگی و عملهی دانسته یا نادانسته تحقق وابستگی ایران به نظام سرمایهداری جهانی، بیشترین نقش را در مبارزه علیه هویت دینی مردم و حکم اسلامی حجاب زنان بر عهده گرفته و میگیرند.
در این ایام در روزنامهها و نشریات منفورالفکری شاهد هجوم تبلیغاتی نسبتاً مداوم روشنفکران لائیک و ناسیونالیست علیه حجاب اسلامی هستیم. در این هجمهی ناجوانمردانه که حتی قبل از مسلط شدن رضاخان و برقراری رژیم پهلوی در ایران، آغاز گردید از همهی صور فعالیتهای ژورنالیستی [اعم از درج مقاله یا انتشار سالانه و یا نشر هجویات و فکاهیات و به سخره گرفتن حکم الهی] استفاده میگردید.
از این گونه اشعار میتوان به چند نمونه اشاره کرد. مثلاً عارف قزوینی شاعر و تصنیفسرای متجددمآب و ناسیونالیست آن دوره در قطعهای که به سال 1336 ق(برابر با 1297 ش) علیه حجاب سروده چنین گفته است:
بفکن نقاب و بگذار در اشتباه ماند
تو بر آن کسی که میگفت رخت به ماه ماند
بدر این حجاب و آخر بدرا زابر چون خود
که تمدن ارنیابی بیتو به نیم راه ماند
تو از این لباس خواری شوی عاری و برآری
بدر همه گل سر از تربتم ارگیاه ماند…
عارف و شاعر سکولاریست عهد مشروطه در شعر دیگری به سال 1302 ش این چنین علیه حجاب سخن دری کرده است:
ترک حجاب بایدت ای ماه رو مگیر
در گوش وعظ و واعظا بیآبرو مگیر
بالا بزن به ساعد سمین نقاب را
گر هر چه شد به گردنم آن را فرو مگیر
در ادامه این ابیات، به توهین و هتاکی علیه روحانیت پرداخته و باز علیه حکم آسمانی حجاب سخن گفته است. از این قبیل اشعار علیه حجاب در آثار دیگر شاعران شبهمدرنیست این دوره نیز دیده میشود.
در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد. بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. گاهی مشاهده میکنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهای شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده میکنند که به اندامشان زیبایی خاصی میبخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیباییاش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است[4]؛ و این دور از روح حجاب است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند. قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند. نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد. نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
رابطه ی حجاب و عفاف چشم و دل را پرده میبایست امّا از عفاف چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[9] شبهه: بعضی با تمسک به شعر فوق، ادعا نمودهاند که بین حجاب و عفاف رابطهای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه میشود که آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[10] آیا ادعای مذکور صحیح است؟ پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتابهای لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب میگویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص میگردد. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد[11]؛ بنابراین، دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛[12] بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.[13] علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست. البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد.[14] بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.[15] وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[16] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.
هدف و فلسفهی حجاب هدف از تشریع حجاب اسلامی و فلسفهی حجاب و پوشش چیست؟ هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛[17] بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ4؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند. از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[18] ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است. وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[19] و هرگاه از زنان رسول متاعی میطلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛[20] و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند و امید ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند، نزد نامحرمان جامههای خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیشتر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[21] ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است. چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد میشود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است: حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل؛[22] نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمیانگیزد و آنان را به فساد فرا میخواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته. از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده میشود که هدف و فلسفهی وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیهی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد است. آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟ حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهمترین فواید آن عبارتاند از: الف) فایدهی حجاب در بُعد فردی یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآورد. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد؛ همچون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی بیشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایلاند همهی گرفتاریهایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزهی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین میرود. البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟![23] پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و بهرهبرداریهای جنسی در آنها رواج و رسمیت مییابد. یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است: کسانی میگویند مسئلهی غریزهی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!![24]
ب) فایدهی حجاب در بُعد خانوادگی یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده میگردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است: در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانوادهها ایجاد میکنند.[25]
ج) فایدهی حجاب در بُعد اجتماعی یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافههای محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند،[26] اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک شده، و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[27].
د) فایدهی حجاب در بُعد اقتصادی استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی میآورند. یکی از دانشجویان محجبه دربارهی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است: یادم میآید آن وقتها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانهی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمیشدم فردا بپوشم! احساس میکردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانمها سلب کرده بود.[28] علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرستوار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش میتوان نام برد، که مهمترین آنها عبارتند از: ـ حفظ ارزشهای انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی. ـ هدایت،کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی. ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[29]
|
|
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشمها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد
*************خواهرم دیگر تو کودک نیستی
فاش تر گویم عروسک نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین
******************خواهر من این لباس تنک چیست؟
پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟
پوشش زهرا مگر این گونه بود؟!
***خواهرم این قدر طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان مشو
نو عروس چشم نامردان نشو
تعامل یا تقابل فرهنگ و سیاست، از اساسیترین و برجستهترین موضوعات فکری و مسئلههای معرفتی اندیشمندان و عالمان حوزه اجتماع بوده است. سیاست با قدرت کار دارد و فرهنگ با تأثیر؛ و از این رو، برخی از عالمان از مدیریت فرهنگی صحیح سخن میگویند و معتقدند اعمال قدرت، فرهنگساز است و دیگران، هر گونه مواجهه مستقیم در مسائل و موضوعات فرهنگی را نقض غرض دانسته و بر این باورند که اعمال قدرت در فرهنگ، نه تنها تأثیرگذاری و باورپذیری را خدشهدار میکند که حتی به سیاسی شدن فرهنگ نیز میانجامد. با هر نگاه که بنگریم، تبیین رابطه صحیح فرهنگ و سیاست به ویژه مبتنی بر عناصر مشخص و ویژگیهای منحصر به فرد جامعهای که در آن زندگی میکنیم، از ضروریاتی است که متأسفانه در سی و یک سال حیات نظام سیاسی جمهوری اسلامی، اگر نگوییم اصلاً بدان پرداخته نشده، کمتر مورد توجه عالمان حوزوی و دانشگاهی و نهادهای فرهنگی و پژوهشی بوده است.
با این وصف، هیچ شگفتی ندارد اگر پس از چند سال عینی شدن مشکل «بدحجابی» که برخی اصرار دارند آن را معضل بخوانند، همچنان نتیجه بحثها و گفتگوهای زعمای دو قوم، اختلاف و تشتت و تعارض فکری باشد. البته این اختلاف علمی و فکری که به دلیل جو ملتهب و سیاستزدهی امروز به مرز اعتراض رسیده، در میان علما و اندیشمندان برجسته نیست؛ چرا که متأسفانه صحن علم و پژوهش، از اتفاقات و رویدادهای جامعه فاصله بسیار گرفته، بلکه این اختلاف و اعتراض در میان مسئولین، یعنی همان صاحبان قدرت شدت یافته است. رئیس جمهور و بدنه فرهنگی دولت در یک سو و بسیاری از نمایندگان مجلس و فعالان فرهنگی اصولگرایی که در انتخابات دهم از وی حمایت کردند، در سویی دیگر. اختلاف بر سر چیست؟ اولاً مسئله، مشکل، یا معضل بودن «بدحجابی» و ثانیاً شیوه مواجهه با این پدیده؟
بدحجابی، مشکل است؟
اگر نیک بنگریم، چنان که رئیس جمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم اذعان دارند مشکل جامعه ما «بدحجابی» نیست. پس مشکل چیست؟ به نظر میرسد حقیقتاً مشکل جامعه ما «بدحجابی» نیست. مشکل جای دیگری است که خود را در «بدحجابی» بروز میدهد. «بدحجابی» را نباید منفک و مستقل از سبک زندگی دانست. یک نوع سبک زندگی اباحهگرانه است که بدحجابی و لاقیدی و بیاعتنایی را میطلبد. به تعبیر بهتر، بدحجابی، لازمه سبک زندگی لاقیدمآبانه است. سبک و رسمی که راحتطلبی و بیفکری و آسودگی و دنیاخواهی میطلبد.
ریشهها و علل سبک زندگی اباحهگرانه
سادهانگاری است پدیده «بدحجابی» را منحصر به تهران و به ویژه شمال شهر بدانیم. تشدید و تعین این پدیده در کلان شهرها، نباید ذهن ما را از آنچه که در شهرستانها و در جنوب شهرها رخ میدهد، غافل کند و این همه، ناشی از جهانی سازی -و نه جهانی شدن- و نامحسوس شدن مرزهای فکری، روانی و فرهنگی است. «بدحجابی»، به طور اخص از موج برهنگی معاصر در مغرب زمین تأثیر گرفته که بحران خانواده، و شکستهای عاطفی را در این کشورها به دنبال داشته است.
اگرچه مقاومت جسورانه فرهنگ ایرانی- اسلامی در مقابل این موج در خور تأمل و تحسین برانگیز است، اما نمیتوان از تأثیر این موج فراگیر بر سبک زندگی شهری ایرانی غفلت کرد. ریشههای این سبک زندگی مرفهانه اباحهگرانه از این قرارند:
1. اعتقادات سطحی و باورهای نازل ایمانی:
حقیقت آن است که دختران و زنان جامعه هنوز نسبت به جایگاه حجاب و مسائل پوشش دچار تردید و شبههاند. ما میتوانیم مادران محجبهای را در جامعه ببینیم که دخترانی «بدحجاب» دارند و اتفاقاً خود از بسیاری جهات، هادی و روشنگر موضوعات و اختلافات خانوادگی و دینی هستند. چرا نمیتوانند دختران خود را نسبت به داشتن حجاب متقاعد کنند؟خود آنان اعتقاد محکم و استواری دارند، دختران همان زنانی هستند که مقابل کشف حجاب رضاخانی ایستادند و به غربی زندگی کردن راضی نشدند. تبلیغ و تبیین صحیح و همهجانبه حجاب میتواند این باورها را ترمیم کند. بسیاری از همین «بدحجاب» ها در حکومت جمهوری اسلامی دنیا آمدهاند، رشد کردهاند و بالیدهاند؛ چرا به حجاب باور و ایمان صحیحی ندارند؟یکی از آرمانهای اصلی جمهوری اسلامی، انقلاب فرهنگی است. شهید مطهری در کتاب آزادی معنوی تصریح میکند هر انقلابی، باید از درون افراد شکل گیرد. آیا جمهوری اسلامی، در انقلاب فرهنگی به صورت عام، و در مسئله تبلیغ فرهنگ حجاب به طور خاص موفق بوده است؟ تعدد و بودجه نهادهای فرهنگساز را نباید از یاد برد.
2. اقتصاد بیمار:
اقتصاد بیمار جامعه ما از ریشههای سبک زندگی اباحهگرانه است. اقتصاد فراز و نشیب بسیاری دارد، بسیاری را بیآنکه تلاش و کوششی متناسب داشته باشند، ثروتمند میکند و بر درآمد بسیاری دیگر که زحمت و تقلای طاقتفرسایی دارند، جز اندکی نمیافزاید. بسیاری از شغلها همچون بازیگری و بازیکنی، درآمدهای کلان و غیرمتعارفی دارند و مدیرانی از رانت اطلاعاتی در جهت سرمایهگذاری در موقعیتها و زمینههای مستعد بهره میبرند. این اقتصاد بیمار، بسیاری را از مسیر و در زمان غیرمتعارفی مرفه میکند، بی آنکه فکر و فرهنگ و دیانت ایشان غنا یافته باشد. ارتباط وثیق معاش و معاد، دنیا و آخرت، لذت معنوی و حظ مادی آشکار میکند که اگر این دو در یک تعادل و توازن صحیح و منطقی پیش نروند، ناچارند دیگری را به گونهای یک سویه کنار بزنند و خود حاکم شوند. چگونه ممکن است درآمد خانوادهای به صورت جهشی و ناگهانی افزایش یابد، اما ایشان به افزایش و تعمیق فرهنگ استفاده و به کار گیری این درآمد نیازمند نباشند؟
3. حیثیتطلبی اجتماعی و موقعیتخواهی روانی:
امروزه برای بسیاری از اقشار جامعه ثروتمندی، روشنفکری، آگاهی، سواد و در یک کلام فرهیختگی با «بدحجابی» مترادف شده است. گویی فرزانگی، «بدحجابی» را ایجاب میکند. از این روست که هم کسانی که از نظر فکری و آگاهی، فقیرند، در پی آنند که با «بدحجابی» خود را اهل علم و فرهنگ بنمایانند و هم کسانی که بهرهای از فضل و حکمت دارند، گمان باطل میکنند «باید» «بدحجاب» باشند. حجاب و پوشش در چشم ایشان، عقبماندگی و تعصبورزی است.
4. اعتراض سیاسی:
برخورد اجتماعی و کنترل سیاسی جریان معترض موسوم به جنبش سبز، او را وادار کرده است از صحنه سیاست کنار بکشد و در جبهه فرهنگی مبارزه را ادامه دهد. از این روست که تقیدات و تعهدات دینی اجتماعی مانند حجاب کمرنگ شده است. این بدان معنا نیست که پیش از سال 88 بدحجابی و بیحجابی، هتک حرمتهای اجتماعی و باورهای دینی سابقه نداشته؛ و هرکسی که این تقیدات را زیر پا میگذارد، مقصود سیاسی دارد؛ بلکه از این نکته حکایت دارد شرایط پس از انتخابات، پیامدها و نتایج فرهنگی سویی داشته است که از جمله آن باید به تشدید «بدحجابی» اشاره کرد. به نظر میرسد جریان اعتراض اگر نتوانسته مطالبات سیاسی خود را محقق کند، میتواند در عرصه فرهنگی که حد و مرز غیر ملموس و نامحسوسی دارد، به موفقیتهایی دست یابد. امروز، «بدحجابی» معنایی سیاسی پیدا کرده و ناخوداگاه فرد «بدحجاب» را در گروه یا جناح مشخصی قرار میدهد. علاوه بر این، «بدحجابی» از نخستین روشها و شیوههایی است که این جریان انتخاب میکند تا اولاً اعتراض و مخالفت خود را -حتی با رویکرد دولت در سیاست خارجی- ابراز دارد و ثانیاً در جهت جذب نیرو و همسوسازی مطالبات به کار گیرد.
نتایج و پیامدهای پدیده «بدحجابی»
توصیف و تبیین نتایج و پیامدهای این پدیده چندان آسان نیست، چرا که تمام ابعاد این پدیده هنوز روشن نشده است. اما از شواهد و ظواهر پیداست که این پدیده، و به ویژه اختلاف جدی صاحبان قدرت در مواجهه با آن، حداقل سه پیامد اساسی به دنبال دارد:
1. رنگ باختن ارزشها، تغییر ذائقهها و از میان رفتن ایمانها:
«بدحجابی» یک بیماری اجتماعی مسری است، در میان تودههای اجتماع رخ میدهد، بر ذهن و روان دیگر افراد جامعه تأثیر میگذارد و در ایشان، نفرت یا علاقه ایجاد میکند. از این رو باید اذعان کرد چه بسا تأثیر اجتماعی «بدحجابی» از تأثیر فردی آن بیشتر باشد. در نتیجه «بدحجابی» یک جریان اجتماعی به راه میاندازد؛ جریانی که ارزشها را به معارضه میطلبد و ذائقهها و فهمها را تغییر میدهد. امکان تکرار تجربه اندلس در هر جامعهای وجود دارد.
2. دشوار شدن زندگی مؤمنانه:
حقیقت آن است که مؤمنان جامعه در مقابل این شرایط غیرارزشی و گناهآلود زندگی آسودهای ندارند. از دیدن صحنههای غیرعفیفانه در صحن جامعه متأثر و متأسف میشوند و در عین حال، امیدها و علاقههایشان برای اقدام جدی دولت مکتبی بر باد رفته میبینند. در این میان، اظهارنظرها و اقداماتی نیز از متولیان فرهنگی کشور میشنوند و میبینند که ایشان را سرخورده و ناکام میسازد. حمایتهای ویژه از بازیگران و یا خوانندگانی که تأثیر مخرب و مضر فرهنگی داشتهاند، از این جمله است. مؤمنان، مدام در فکر امنیت روانی و فکری فرزندانشان هستند و شرایط جامعه را برای رشد و پرورش مؤمنانه و مکتبی خود و خانوادهشان سخت و نامناسب میبینند.
3. شکلگیری گروههای معتقد افراطی:
ابهام در تکلیف دینی و ناامیدی از رویکرد و عملکرد دولت عدالتخواه سبب میشود عدهای -هرچند محدود- برای تأمین امنیت اخلاقی و روانی خود یا خانوادهشان یا برای تحقق آرمانهای بلند انقلاب اسلامی در تأسیس جامعهای مؤمنانه دست به اقداماتی غیرقانونی بزنند. این افراد، نخستین مانعهای تحقق چنین جامعهای را «بدحجاب»های ناآگاه و جریانساز میبینند و میکوشند به هر طریق، ایشان را کنار بزنند. تکرار پدیدهوحشتناک سعید حنایی که با قتل زنان خیابانی در پی انتقام از این سبک زندگی بود، با شرایط و اقتضائات خاص خود بعید نیست.
چه باید کرد؟
برای پیشگیری از رخداد پیامدهای بیان شده و برای مقابله با «بدحجابی» که ریشه در سبک زندگی اباحهگرانه دارد، باید به یک حرکت ایجابی اصلاحی دست زد. همچنان که از نام این حرکت پیداست، این حرکت باید اولاً ایجابی باشد و ثانیاً با نیت اصلاح انجام گیرد.
راهکارهای تحقق این حرکت ایجابی اصلاحی را میتوان این گونه برشمرد:
1. آموزش سبک زندگی دینی:
مقابله با سبک زندگی لاقید مآبانه جز با تعریف یک الگوی جامع سبک زندگی دینی و آموزش و نهادینه کردن آن از طریق نهادهای فرهنگساز همچون آموزش و پرورش، دانشگاه، سینما، صدا و سیما و منبر و ارتباط چهره به چهره ممکن نیست. باید تصویری از یک خانواده مؤمنانه ارائه کرد که در آن روشن شود مرد و زن و فرزندان مطلوب دیدگاه دینی چگونهاند، در مواجهه با دیگر اعضای خانواده چه رفتارهایی دارند، در اجتماع و در مکانهای عمومی چه منش و روشی پی میگیرند، پوشاک و خوراک و اوقات فراغت و تعاملات و ارتباطات ایشان باید در یک قالب هنرمندانه و براساس روحیات مخاطبین تصویر و تبیین شود. آشکار است که نشان دادن این سبک و رسم زندگی، بسیار دشوار است؛ اما به نظر میرسد متأسفانه امروز عزم و اهتمام جدی برای چنین هدف و مطلوبی از سوی این نهادهای فرهنگساز وجود ندارد.
2. تداوم و اصلاح طرح گشت ارشاد اخلاقی:
انتقاد از برخورد انتظامی با «بدحجابی» زمانی مقبول و منطقی است که دولت نسبت به گسترش فرهنگ حجاب و حیا در جامعه اهتمام جدی و برنامه عملی فرهنگی و تربیتی داشته باشد.
بیتدبیری فرهنگی و رویکرد جذب حداکثری فاقد منطق که میخواهد نه فقط مرزبندیهای سیاسی که مرزبندیهای فکری و اعتقادی را هم در نوردد، در این اتفاق بیتأثیر نبوده است. اصرار و پافشاری دولت در اجرای عدالت فرهنگی، نباید سیاستگذاری فرهنگی را به مساوات فرهنگی دچار کند. دولت میکوشد هم آزادی را پاس دارد و هم استقلال فکری و عقیدتی را نگاهبان باشد. این کوشش در صورتی ثمر بخش خواهد بود که واقع بینانه و مبتنی بر توازن و تعادل باشد.
بیتردید، طرح گشت ارشاد نمیتواند یگانه برنامه برخورد با «بدحجابی» باشد، چرا که گسترش عفاف و حجاب، یک برنامه مدتدار تبلیغی میطلبد، اما آیا نمیتوان خود این طرح را امر به معروف و نهی از منکر دانست؟ آیا «بدحجابی» منکر و حجاب معروف جامعه ما نیست؟ آیا تذکر مأموران زن و مرد نیروی انتظامی البته با گذراندن دورههای آموزشی دقیق و انتخاب افرادی که حداقل خانوادههای خود آنها به این مبانی پایبند باشند، به زنان و مردان «بدحجاب» مفسده به دنبال دارد؟
باید در مرحله نخست، «بدحجابی» را تعریف کرد. «بدحجابی» هنوز در جامعه متدین ایرانی قبح دارد و هیچیک از افرادی که پوشش و آرایش زننده دارند، واقعاً خود را «بدحجاب» نمیدانند.
صد البته که این طرح، نواقص و ایراداتی دارد؛ اما وجود این اشکالات، کارآیی اصل طرح را زیر سؤال میبرد؟ به ویژه که همه در برخورد انتظامی با باندهای اشاعه فحشاء و منکرات اجماع دارند.
3. روشنگری و عمومی کردن مطالبه:
عموم مردم هنوز از اثرات فاجعهبار این پدیده مطلع نیستند و بیشتر ایشان، خود و خانواده خود را مصون و محفوظ از این اثرات میدانند. باید نسبت به خطرات این مهم روشنگری کرد تا همه برخورد با «بدحجابی» را خواستار شوند. عمومی شدن مطالبه اولاً مغرضان را به حاشیه خواهد راند و ثانیاً دولت را برای برخورد با این پدیده، برخوردار از پشتوانه مردمی و در نتیجه عزم و ارادهای مرصوص خواهد کرد.
4. تقسیم فضای کلی جامعه و حاکم کردن روحیه دینی بر فضاهای کوچکتر:
اجتماع از فضاهای متکثر و متعددی تشکیل شده که حاکم کردن روحیه دینی بر کل فضا، دشوار است؛ اما این مدرسه و دانشگاه و بازار و پاساژ و محله و خیابان و کوچه و ... که جامعه را تشکیل میدهند، فضاهای جداگانه مرتبطی هستند که میتوان روحیه دینی را بر آنها به صورت مستقل و منفرد حاکم کرد. برای مثال، میتوان از نامه دانشجویان دانشگاه تهران به رئیس دانشگاه مثال زد که خواهان تغییر فضای نامناسب «بدحجابی» به فضای شایسته ارزشمند متناسب با کارکرد دانشگاه هستند.
«بدحجابی» کارکرد هیچ گونه فضای عمومی اجتماع نیست؛ نه اقتضای تحصیل است و نه مناسب کسب و کار. از این روست که دغدغهمندان هر فضایی باید کارکرد آن فضا و ناسازگاری «بدحجابی» با آن کارکرد را به افراد «بدحجاب» به صورت منطقی و استدلالی تذکر دهند.
در صورت تحقق این راهکارها میتوان امید داشت آن پیامدهای خطرناک رخ ندهد و یک فضای مؤمنانه شایسته بر جامعه حاکم شود.
چرا بدحجابی در جامعه گسترش یافته است؟! علل آن چیست و چگونه میتوان با آن مبارزه نمود؟
تلاش استعمار در مبارزه با پوشش اسلامی: حجاب، هویت و شخصیت زن مسلمان میباشد. حجاب جلوی فساد و فساداندیشی را میگیرد. زدودن حجاب از زن، با هدف هویتزدایی از زن مسلمان است، تا زن بیشتر در خدمت آمال و آرزوها و اهداف و هوسهای سلطهجویان قرار گیرد. مبلّغان و بانیان بیحجابی در ایران، در این مورد معتقدند:
در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوقالعاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند.باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنیعباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نیست سپس تأکید میکند که پس از زوال حجاب، مأموران جوانان را به سوی روابط ناپسند با زنان غیر مسلمان سوق دهند و آنان نیز بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.(5) طرح عمومی کشف حجاب در کشورهای اسلامی و حضور خانوادههای رؤسای وابسته به نظامهای استکباری به صورت نیمه عریان و استفاده از مدهای گوناگون و نمایش در انظار، نمونهای از تلاش استعمار جهت پوششزدایی برای رسیدن به اهداف یادشده بود.
امام خمینی(ره) به انگیزههای استعمارگران و کشف این توطئه اشاره دارد، آنجا که مینویسد:
ما میدانیم که این سخنان برای کسانی که با خیانتکاری و شهوتپرستی و آواز و نواز و رقص و هزار جور مظاهر فسوق و بیعفتی بار آمدند خیلی گران است.البته آنان که تمدن و تعالی مملکت را به لُخت شدن زنها در خیابانها میدانند و به گفته بیخردانه خودشان با کشف حجاب، نصف جمعیت مملکت کارگر میشود، حاضر نیستند مملکت با طرز معقولانه و در زیر قانون خدا عمل و اداره شود.آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پسمانده درندگان اروپاست، ترقی کشور میدانند، با آنها ما حرفی نداریم که آنها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیدهاند اما بر خلاف تلاشهای مذبوحانه استعمار، زنانی در سایه پوشش و عفاف به صحنه اجتماع آمدند تا با ستمگران مبارزه کنند، از جمله:زینب پاشا، فرزند شیخ سلیمان، دهقان بیچیز، رهبر زنان تبریز، گروهی داشت با اسلحههای سرد و گرم در مجامع حاضر میشدند و مردم را به مبارزه تشویق میکرد. یک بار به جمع مردان گفت:اگر شما مردان جرئت ندارید جزای ستمپیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست غارتگران و دزدان را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید. ما جای شما با استکبار میجنگیم.
دگرگونی ارزشها
اسلام زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش خوانده اما با حُجب و رعایت پوشش اسلامی. اسلام حیا، وقار، متانت، شکوه گفتار و سلامت کردار را برای انسان ارزش دانسته است. اسلام، حجاب را جزئی از شخصیت زن تلقی میکند. وقتی این ارزشها دگرگون شود و زن خودآرایی و نشان دادن زیباییها و خودنمایی را ارزش بداند، گرایش درونی به فسادآفرینی پیدا میکند.
الگوهای نادرست
انسان فطرتا الگوپذیر است. وی پیوسته به ارزشهایی باور دارد و میخواهد همواره از آنها الگو بسازد. مسئله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی امروز جایگاه مهمی دارد. قرآن، پیامبر گرامی اسلام(ص) را به عنوان الگو و اسوه حسنه معرفی مینماید. پس انسان میخواهد خود را همانند الگوها سازد. قهرمانسازی و الگوآفرینی انحرافی برای زن در جهت زدودن هویت او، از برنامههای استعمار بوده است. این مسئله باید به طور جدی بررسی گردد.
خلاءهای درونی
انسان به سبب ناهنجاریهای شخصیتی که دارد، همواره سعی در جبران کمبودها مینماید. کمبودهای عاطفی در دوران خردسالی، گاه در بزرگسالی (اگر راهنمایان درستی نباشند) انسان را دچار بحرانهای عمیق عاطفی و شخصیتی میکند. با بررسی چگونگی برخورد دختران و زنان در مسئله پوشش به این نتیجه میرسیم که برخی خودآرایی و خودنمایی را جزئی از شخصیت تلقی کرده و سعی در جایگزینی جاذبههای کاذب با آن را دارند.
راههای مبارزه با بدحجابی و بیحجابی
تقویت اعتقادات و ایمان
انسانها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن، خودآرایی و خودنمایی را بسیار زشت تلقی کند و خود را در برابر این امور بزرگ ببیند.علی(ع) فرمود: المرءُ بایمانِهِ؛ شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست
و المؤمنُ بعمله؛ و ایمان انسان در عمل او جلوهگر است
چگونه کسی میتواند ادعا کند که مسلمان است اما به اصول آن معتقد نباشد و آن را امری زاید و در حصار و بند کردن خود تلقی نماید؟!پس عالیترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است.
احیای فرهنگ اصیل اسلامی
احیای ارزشهای اصیل اسلامی و شناساندن آن به زن مسلمان و تعقل در آن، نیز کشف راههای باوراندن بهتر آن به زن، از راههای مبارزه با بدحجابی است. وقتی زن مسلمان بداند آنچه که اسلام به او عرضه کرده، ارزش است و به صلاح اوست، قلب و جان خود را از هر نوع آلودگی پیراسته میسازد و هنگامی ارزش والای خود را دریابد، هرگز تن خود را آراسته نکرده و ظاهر خود را فریبنده نمیکند و خود را در مقابل چشمان نامحرمان قرار نمیدهد.
شناساندن الگوهای والا و برتر
همان طور که گفتیم الگو در ساختار روحی و رفتاری انسان، به ویژه زنان مؤثر است. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند گرانقدرش، پیامآور عاشورا، حضرت زینب کبرا و دیگر چهرههای والای تاریخ گذشته و معاصر، باید به زنان نشان داده شود تا ببینند با حفظ عفاف و حجاب به چه مقاماتی میتوانند دست یافته و هویت و شخصیت خود را حفظ کنند تا همانند این الگوهای گرانقدر گردند
طرفداران برهنگی و کشف حجاب، برای عدم پذیرش حجاب، دست به توجیه و استدلال میزنند و اشکالاتی مطرح کردهاند که موجب تردیدهایی گشته است که به طرح چند نمونه میپردازیم:
1ـ برخی میگویند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفریده شده و آزادی، مفهوم مقدسی است که همگان طرفدار آنند، ولی حجاب و پوشش اسلامی، دست و پا گیر بوده و زنان را منزوی و پردهنشین کرده، در نتیجه از مواهب آزادی محروم بودهاند. میگویند: خداوند در نهاد بشر غرایز بسیاری از جمله ®غریزه جنسی¯ نهاده است، که نباید آنها را سرکوب کرد، بلکه باید با کمال آزادی، این غرایز را اشباع نمود و گر نه موجب عقده و بیماریهای روانی در افراد میشود.ولی روشن است هر چیزی دارای حدی است. آیا انسان آزاد است که غذای مسموم بخورد یا نصف شب طبل بزند و همسایهها را بیدار نماید؟.قطعا آزادی دارای حد و مرز است. آزادیای مقدس است که موجب ضرر و زیان و سلب آزادی و آسایش دیگران نشود.
2ـ میگویند: زنان نیمی از جامعه هستند و باید دوش به دوش مردان به کارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بپردازند. صحیح نیست که جامعه را از نیمی از نیروی انسانی خود محروم کرده و آنها را به انزوا کشید. حجاب عامل مهمی برای به انزوا کشیدن زنانی است که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند. حجاب دست و پا گیر بوده و زنان را از فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... باز میدارد.درست است که زنان نیمی از اعضای فعال جامعه هستند و باید در تمام صحنهها تلاش داشته باشند، ولی پوشش اسلامی (حجاب) در حدی که آنان را از تلاش در صحنههای کار و فعالیت باز دارد، دست و پا گیر نیست، زیرا حجاب به معنی پردهنشینی نیست بلکه به معنی پوشش معقول است.زن میتواند با لباسهای بلند و پوشش کامل اسلامی به تلاش برای زندگی بهتر بپردازد و در مواردی که چادر لباس برتر و پوشش عالیتر است در صحنه ظاهر شود.
3ـ میگویند: حجاب و پوشش زن، موجب فاصله انداختن میان زن و مرد شده، مردان را به زنان حریصتر میکند و آتش تمایلات آنها را شعلهورتر میکند چرا که الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِعَ؛
انسان نسبت به چیزی که از آن ممنوع شده، حریص است. این اشکال، نوعی مغالطه است، چون پوشش در اسلام به معنی محرومیت زن و مرد از اشباع غریزه از راه صحیح نیست تا موجب عطش بیشتر و ناهنجاری گردد. اگر آنچه که اسلام در مورد آسانگیری در ازدواج فرموده، اجرا شود، غریزه از راه صحیح اشباع شده و اشکالی پدید نمیآید
در اسلام محبوس ساختن واسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است که بر عهده زن نهاده شده است که در برخورد با نامحرم باید کیفیت خاصی از پوشیدن توسط زن مراعات شود. این وظیفه از جانب مرد به زن تحمیل نمیشود؛ همچنین با حیثیت و کرامت زن منافاتی ندارد؛ نیز تجاوز به حقوق او نیست و با حقوق طبیعی که خدا برای زن مقرّر کرده، در تضاد نمیباشد.اگر رعایت پارهای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقیّد سازد که روش خاصی را در پیش بگیرند و طوری عمل کنند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی زندانیکردن یا بردگی نیست و منافی حیثیت زن و نفی آزادی وی نمیباشد. در کشورهای متمدن جهان نیز یک سری محدودیتها وجود دارد مثلاً اگر مردی پا برهنه یا با لباس خواب از خانه خارج شود و حتی اگر با پیژامه بیرون آید، پلیس او را منع کرده و به عنوان عمل خلاف حیثیت اجتماعی وی را جلب و زندانی میکند.پس هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد را ملزم میکند در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی است و نه زندانی کردن و نه ضد حیثیت انسانی است، چنان که ظلم و ضد عقل نیست.پوشیده بودن زن در حدودی که اسلام معین کرده، نه تنها موجب کاهش حیثیت اجتماعی او نیست بلکه موجب کرامت و احترام بیشتر زن میگردد زیرا او را از تعرض افراد فاقد اخلاق مصون نگه میدارد.شرافت زن اقتضا میکند هنگامی که از خانه خارج میشود، متین و باوقار راه برود، نیز پوشش او به گونهای باشد که موجب تحریک و تهییج دیگران نشود و عملاً مرد را به انحراف دعوت نکند. نباید زن به سخن گفتنش آهنگ خاصی بدهد که بیماردلان در او طمع کنند.اسلام به زنان میگوید دو مسئله را رعایت کنید تا ایمن باشید:
1ـ پوشیده باشید.
2ـ به گونهای راه نروید و سخن نگویید که تحریکآمیز باشد.دستورها، به مصلحت زن است تا با امنیت بیشتر از خانه خارج شده و به آنجا برگردد.
برخی بر این گمان هستند که حجاب موجب سلب حق آزادی که حق طبیعی بشر است میشود و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار میرود. آنها میگویند: احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. هر انسانی چه زن و چه مرد میتواند آزاد باشد، حال تابع هر مذهبی باشد.اجبار زنان به داشتن حجاب و محدود ساختن آنان، بیاعتنایی به حق آزادی ایشان و اهانت به حیثیت انسانی آن و در واقع ظلم فاحش به اوست! زن را اسیر و زندانی کردن به هیچ وجه نباید واقع شود و این ظلم است و باید از میان برود.
جامعه موظف است امنیت را در تمام ابعاد مختلف فراهم سازد و بخش مهمی از آن به عهده زن است که با حفظ پوشش به آن جامه عمل بپوشاند. در سایه رعایت عفاف است که زن میتواند به راحتی وارد جامعه گردیده و فعالیت کند و خطری هم متوجه او نگردد
اولین عامل بی حجابی، بی تقوایی و عدم رسوخ ایمان در روح و جان خانمهای بی حجاب است، زیرا اگر ایمان به خدا و روز جزا و اعتقاد به قرآن و احکام آن که یکی از آنها حجاب است، کامل باشد، انسان باور می کند که دستورهای خداوند حکیم صد در صد به نفع فرد و جامعه می باشد و تخلّف و سرپیچی از آن فرامین در دنیا موجب بدبختی و در آخرت باعث عذاب و خذلان خواهد شد. با چنین باوری قهراً انسان از ارتکاب معاصی که یکی از آنها بی حجابی است، خودداری می کند. پس در درجه اوّل باید خانوادهها سعی کنند افراد با تقوا تحویل جامعه نمایند و عوامل تبلیغاتی هم به جِدّ مردم را به تقوا و پاکی دعوت کنند.
2- دومین عامل بی حجابی، ترک امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر دو وظیفه بزرگ اجتماعی است؛ یعنی مؤمنان جامعه اسلامی موظفند که مردم را به نیکیها دعوت کرده و از بدیها باز دارند که انجام این دو فریضه مهم الهی، عامل فلاح و رستگاری جامعه اسلامی است و با به فراموشی سپردن این وظیفه مقدّس، افراد نالایق و بی تقوا با تظاهر به اعمال خلاف و ناشایسته، جامعه را آلوده کرده و تباه می نمایند. امیرمؤمنان(ع) در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر می فرماید: “تمام کارهای نیک وحتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون آب دهان است در برابر دریای پهناور”.(1) این همه تأکید در مورد امر به معروف و نهی از منکر به خاطر این است که آن دو ضامن اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است و با تعطیل آنها تمام احکام و اصول اخلاقی ارزش خود را از دست خواهد داد. حجاب
حجاب مانند پوست میوه ای است که حافظ تازگی . سلامتی میوه است و تا زمانی که زنها این حجاب و عفت را دارند از طراوت و زیبایی و تازگی و سلامت بهرهمندند ولی برداشتن حجاب همان و از بین رفتن سلامت و زیبایی همان . یکی از واجبات الهی حفظ حجاب است که دارای منافع فراوان معنوی ، اجتماعی خانوادگی روانی و حتی جسمی می باشد و این نوشته طبق روش گذشته خود فقط به اختصار به گوشه ای از ضررهای جسمانی آن اشاره شده است.
زیانهای اجتماعی بی حجابی
چه ضرری برای بی حجابی بالا تر از این که افراد بی حجاب دائما در مورد تجاوزات وحشیانه جنسی و حتی قتل و گاهی ضرب و شتم در اثر مقاومت در برابر تجاوز کنندگان قرار می گیرند و گاهی به خاطر تجاوزات ناشی از بی حجابی دچار امراض مقاربتی و ایدز می شوند .بر طبق آماری تکان دهنده هر بیست دقیقه یک بار یک زن در سوئد کتک می خورد و مجروح می شود و در هر سه ساعت یک بار یکزن مورد تجاوز قرار می گیرد . و چه فایده برای حجاب بالاتر از امنیت جنسی وجسمی برای افراد باحجاب میتوان بیان کرد .
سخن خبرنگار نیویورک تایمز در مورد حجاب
خبرنگار نیویورک تایمز طی مقاله ای با عنوان زنان در آغوش اسلام امنیتی تازه می یابند با اشاره به گرایش روز افزون زنان مسلمان به حجاب می نویسد : چه چیزی این بازگشت را میسر ساخته ؟ بازگشتی که با معنای واقعی در آزادی های شخصی و سیاسی صورت گرفته ؟پاسخ آن در ارمغانهاست که اصولگرایان اسلامی به روح و روان جامعه مدرن خاورمیانه و به زن و مرد آن تقدیم کرده اند پوشش برای زن این امکان را ساخته که در شهرهای شلوغ بتواند براحتی فعالیت کند و از مزاحمت مردان ج.وان و نوجوانانی که در جستجوی کار در اطراف و اکناف کشور به پایتخت سرازیر شده اند در امان بماند . این لباس یک پیام غیر قابل تردید به اطرافیان می فرستد حجاب می گوید این زن نجیب است با او کاری نداشته باشید و به وی اجازه می دهد بدون اینکه مورد آزارجنسی قرار بگیرد در اتوبوس های شلوغ شهر سوار شود .
بد حجابی وقتل
جوانی را که متهم به قتل بود دستگیر کردند از او سوال کردند که چرا چنین عمل شنیعی را به وجود آوردی ؟
گفت: جوانی مجرد بودم که با هزار زحمت دیپلم را گرفتم و وارد دانشگاه شدم در آنجا چشمم به دختران بدحجاب زیادی می افتاد که با آن زیبایی در حیاط دانشگاه قدم می زدند و باهم می خندیدند و اصلا رعایت هیچ چیز را نمی کردند . من هم جوانی مجرد کم کم با نها طرح دوستی ریختم و با لطالف الحیلی یکی از آنها را فریب دادم که می خواهم با شما ازدواج کنم و بعد از مدتها که با او دوست بودم یک روز اظهار داشت که حامله هستم و باید مرا بگیری من که وضعم مناسب نبود به او قول امروز و فردا می دادم تا اینکه یک روز کارمان به مشاجره وآبروریزی کشید با او گلاویز شده وقتی که به خود آمدم متوجه شدم او را خفه کردم او مرده است .
با بی حجابی خطرات جنسی کمتر نمی شود ؟
بعضی خیال می کنند که اگر فرهنگ برهنگی رواج پیدا کند کم کم به صورت عادی در می آید و دیگر افراد تحریک نمی شوند از نظر جنسی شاید این طور باشد ولی عطش روحی با افزایش مناظر تحریک آمیز نه تنها کاهش پیدا نمی کند بلکه بطور مداوم افزایش پیدا خواهد کرد اگر چنین بود در غرب آزادانه تجاوز جنسی تحقق نمی یافت بنا به نوشته plaintruth تجاوز به عنف از هر 34 دقیق یک فقره به 14 دقیقه می رسدو طبق نوشته مجله آمریکایی نیوزویک هر سال ده هزار کودک در اروپا مورد تجاوز جنسی و سوء استفاده خای دیگر قرار می گیرند تنها در ترکیه که 98 درصد مردم آن مسلمان هستند ولی فرهنگ غرب در آن گسترش پیدا کرده با آنکه طبق آمار شهربانی کل آن کشور 605 مرکزفحشا و 13671 زن بدکاره مورد تعقیب قرار گرفته 209 دختر مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند .
طبق آمار گیری در انگلستان 41 درصد زنان 16 تا 30 سال از اینکه احتمالا مورد تجاوز قرار گرفته اند همیشه و به طور دائم بسیار نگران هستند بیش از 11 درصد از زنان انگلیس معتقدند که به هر حال یک روزی از سال مورد تجاوز قرار خواهند گرفت 4 درصد زنان از آِژیرهای هشدار دهنده جنسی استفاده می کنند و 7 درصد زنان کلاسهای دفاع از خود دیده اند .این آمار به خوبی اثبات می کند که فساد و بی حجابی خود عامل تحریک و تجاوز به عنف است نه موجب عادی شدن آن . در پایان برای اطلاع بیشتر دوستان به چند مورد از ضررهای جسمانی که معمولا در قسمت حجاب مورد بحث قرار می گیرد ، می ژردازیم
آرایش کردن
از نظر اسلام آرایش کردن هنگامی که در دید نامحرم باشد حرام است اما برای همسر بسیار پسندیده و مود سفرش دین می باشد ( البته آرایش حتی برای همسران با هر ماده و با هر شیوه ای مورد پسند دین نمیباشد در این نوشته فقط به برخی از ضررهای جسمی مواد آرایشی اشاره می شود تا زنگ خطری باشد برای اهلش .
خطرت جسمانی مواد آرایشی
یک سال آرایش ملایم برنزه شدن مد می شود و یک سال استفاده از رنگ های تند عروسکی و باز هم یک سال دیگر مد دیگر در بحث آرایش و زیبایی پیروی از مد گاهی بسیار گران تمم می شود نه تنها گران برای جیبمان حتی گران برای جانمان . رواج سرطان پوست برای خانم های جوانی که برای برنزه شدن به سولاریم متوسل شده بودند یکی از هزینه های پیروی از مد طی سالهای اخیر بوده است افراط در استفادهاز لوازم آرایشی منجر به لطمه خوردن زیبایی وسلامت پوست چشم و لب می شود مثلا استفاده از ریمل در طولانی مدت باعث ریزش مژه شده و افراط در استفاده از رژ لب باعث نازک شدن و ترک خوردن پوست نازک لب می شود .
مصرف افراطی کرم پودرها نیز به مرور زمان باعث بسته شدن منافذ پوست شده و در نهیت منجر به ایجاد جوشها آکنه های پوستی می شود خطر دیگر استفاده از لوازم آرایشی تقلبی بودن بعضی از آناست که باعث بروز حساسیتهای پئوستی می شود که معمولا به صورت خارش کهیر و اکنه به روی صورت ظهر می شود تشخیص لوازم آرایشی تقلبی از غیر تقلبی گاهی آن قدر دشوار است که حتی کارشناسان و متخصصان لوازم آرایشی هم قادر به درک آن نیستند .
بر ساس نتایج تحقیقات دانشمندان ریندیک انگلستان نمک آلومینیوم موجد در اسپری های ضد تعریق می تواند باعث سرطان پستان شود توضیح اینکه نمک آلومینیوم که 25 درصد حجم این اسپری را تشکیل می دهد ماده شیمییی است که یزاحتی وارد پوست و بدن شده و عمل استروژن را تقلید کرده و منجر به سرطان پستان می شود.
لباسهای تنگ
مراجعتقلید پوشیدن لباسهای بدن نما در صورتی که تهییج شهوت نماید را حرام می داندد و استفاده از آن را در منظر نامحرم جایز نمی دانند در گذر زمان و تغییر نسل ها گویا یک پدیده اجتناب ناپذیر وجود دارد و آن کوچک شدن همه چیز است خانه های نقلی ماشینهای کوچک شلوارهای کوتاه و تنگ مانتوهای چسبان و پیراهن های تنگ این موارد در ذهن تداعی می کند که خیاط همیشه پارچه کم می آورد البته این لباسهای تنگ حاصل مد است اما این مد برا ی سلامت خطرناک است .
مضرات جسمی لباسهای تنگ
1. کوفتگی و خستگی
لباس تنگ عروق پوست را تحت تاثیر قرار داده و در قسمت های مانع گردش صحیح خون بخصوص اگر تنگی لباس در ناحیه لگن ، زانو ،سینه و حلقه آستین ها باشد همین اختلال جریان خون باعث همان عاضه شایع لباس های تنگ یعنی گوفتگی و خستگی می شود .
2. مشکلات گوارشی
یکی دیگر از مشکلات لباس هی تنگ مشکلات گوارشی در واقع لباس تنگ حرکات دودی دستگاه گوارش را مختل می کند و موجب تجمع گاز در معده و نفخ شکم شده که معمولا با درد شکم همراه است
3. عفونت مثانه
لباس تنگ موجب عدم تبادل هوا می شود و این موجب افزایش احتمال ابتلا به عفونت مثانه در زنان می شود .
4. کهیر
یکی دیگر از عوارض لباس های تنگ نوعی کهیر یه نام کهیر فشاری است این نوع کهیر در اثر فشار موضعی در بدن مثل پوشیدن لباس تنگ ایجاد می شود معمولا 4 تا 6 ساعت پس از پوشیدن لباس تنگ یک توم عمقی همراه با خارش سوزش و درد ایجاد می شود که پس از 8 تا 28 ساعت از بین می رود گاهی تب و لرز ضعف و خستگی و سردرد هم در کنار این عارضه وجود دارد
5. سنگ کیسه صفرا
تاکنون برای یافتن علت اصلی تولید سنگ کیسه صفرا کوشش شده وچیزهایی کشف شده و چیزهایی در پرده ابهام مانده اما آنچه به ثبوت رسیده پوشیدن لباس تنگ است که در تسریع ایجاد سنگ های آورده شده موثر می باشد
مینی ژوپ
عده زیادی از پزشکان و فیزیولژیست ها و متخصصینو پزشکان قضایی بر ضد مینی ژوپ قیام کرده اند آنرا خطرناک و ناسلامت ترین مد روز می دانند .پزشکان اظهار می دارند از روزی که مینی ژوپ ممنوع شده است بیماری های مختلف از قبیل التهاب مثانه و ترشحات زنانه و غیره در زنان دو برابر گشته است .همچنین سرماخوردگی و عوارض آن در این قبیل زنان فزونی یافته از همه مهمتر چاق شدن رانها است ران مینی ژوپ پوش ها از دوتا پنج سانتی متر کلفت تر شده و این امر از ظر فیزیولوژی کاملا طبیعی است چون برای دفاع از سرما در این قسمت چربی جمع می شود .
بعلاوه طبق آمار جنایی دحتران مینی ژوپ پوش بیشتر از سایر دختران نظر مردان هوس ران را به خود جلب کرده مورد حملات جنایی و سادیسمی تبهکاران قرار میگیرند .
کفش های پاشنه بلند
بعضی از مراجع می فرمایند : پوشیدن کفش های پاشنه بلند اگر موجب تحریک و جلب توجه شود ، جایز نمی باشد .که ما در همین کتاب مضرات جسمی و طبی پوشیدن این کفش ها را آورده ایم .
استفاده طلا توسط مردان
استفاده طلا توسط مردان از نظر فقها حرام می باشد . برای اطلاع از ضررهای جسمانی آن ، به مبحث طلا و نقره رجوع کنید
هنوزهم اگر بخواهیم به یکی از بزرگترین دلایل کناره گیری عبدالله گل از نامزدی انتخاب ریاست جمهوری و جنجالهای پیرامون آن بپردازیم باید به نقش روسری ابریشمی خانم گل اشاره کنیم.
خانم گل میگوید:"من زنی مدرن هستم و میتوانم رهبر امورخارجه کشورم باشم" او اضافه میکند:"من با اتوموبیل همسرم به کارهایم میرسم و بچههایم را به مدرسه می رسانم. نمی خواهم تصویری که از ترکیه ارائه میشود نشاندهنده این موضوع باشد که زنان در خانه میمانند و رانندگی بلد نیستند."
اما چالش میان آقای عبدالله گل و سکولارهای سختگیر ترکیه فراتر از حد تصور بود. گل که نمایندگی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه را بر عهده دارد تنها نامزد ریاست جمهوری در ترکیه بود که در رایگیری اولیه تنها با 10 کرسی اختلاف نتوانسته بود، آرای لازم را برای تصدی این سمت به دست آورد و در دور دوم کنارهگیری خود را از نامزدی این سمت اعلام کرد. بنا بر قانون اساسی ترکیه، پارلمان میتواند رئیس جمهور کشور را برای یک دوره هفت ساله انتخاب کند اما برای گزینش رئیس جمهور به دو سوم آرای مجلس یعنی 367 رای نیاز است. این امر باعث شد تا اصلاحیه ای از سوی دولت برای تغییر قانون انتخابات مطرح شود که در آن درخواست انتخاب مستقیم ریاست جمهوری از سوی مردم شده بود. سکولارهای ترکیه معتقدند که قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه منجر به تقویت مذهب در ترکیه میشود و این بر خلاف اصول آتاتورکیسم(ترکیه سکولار) است.
تقریبا در هر گوشه دنیای مسلمان یک مجادله یا یک ستیز در مورد حجاب خانمها دیده میشود. ترکیه و تونس تقریبا برخورد یکسانی با مسلمانان دارند. آنها زنان محجبه را از کار در ادارات دولتی و تحصیل در مدارس دولتی محروم کردهاند. اما قوانین حجاب در عربستان سعودی و ایران شکل دیگری دارد. زنان باید در مکانهای عمومی همه بدن خود را تا مچ دست و گردی صورت بپوشانند.
زمانی که افغانستان تحت اختیار رژیم طالبان بود، زنان از پوششی آبی نفتی رنگ به نام
"برقع"استفاده میکردند که حتی صورت نیز پیدا نبود. در عراق امروز نیز از پوششی به نام "نقاب" استفاده میشود که فقط چشم ها پیداست و رنگ آن همیشه مشکلی است.
در حالی که در کشور همسایه برخورد دیگری در رابطه با لباس زنان شکل گرفته است. پلیس ایران هر ساله در فصل بهار ستادی برای مبارزه با "بدحجابی"تشکیل میدهد. در سال جدید به رانندگان زنی که حجاب خود را به درستی رعایت نکرده باشند تذکر میدهند. اتوموبیلهای گشت پلیس در کنار مراکز خرید میایستند و حجاب خانمها را کنترل میکنند. همچنین به مردانی که ظاهری نامتعارف داشته باشند و از ژل برای آرایش موی خود استفاده کنند برخورد میشود. پوششی که زنان ایرانی از آن استفاده می کنند "مانتو" نام دارد که نوعی کت است.
از زنان خواسته شده که از پوشیدن مانتوها و شلوارهای کوتاه اجتناب کنند. این درحالی است که بسیاری از زنان ایرانی از پوشی دیگر به نام "چادر" استفاده میکنند اما برخی از آنها زیر پوشش چادر شلوار جین میپوشند و رژلب میزنند.
سال گذشته در پاکستان یک قاضی زن به دلیل آنکه حجاب اسلامیاش کامل نبود، بر اثر شلیک گلوله کشته شد. در تونس بر اثر درگیری میان پلیس و نیروهای اسلامی 12 نفر کشته شدند. عامل اصلی جنجال، سخنرانی رئیس جمهور تونس بود که حجاب را باعث "کوته فکری"انسان دانسته بود و دستور داده بود که عروسکهای با حجاب را از فروشگاههای اسباب بازی جمع آوری و ظبط کنند.
در میان ملتهای مسلمانی که در جای جای دنیا پراکندهاند، یکی از عواملی که نشانه پرهیزگاری، لباس اسلامی است. دو دوه پیش قالب مدرنی برای پوشش اسلامی جایگزین پوشش سنتی شد و هم اکنون زنان کشورهای مصر، اردن، مالزی، مراکش، سودان، لبنان و یمن از این پوشش استفاده می کنند. روسری که دور سر پیچیده میشود به زنان قدرت آزادی عمل بیشتری میدهد و لازم نیست زنان هر لحظه نگران باز شدن آن از سر باشند. هم اکنون زنان شهرنشنین از این پوشش استقبال کرده اند. در خیابانهای قاهره پایتخت مصر بیشتر زنان روسری به سر دارند. در محل کار زنان میتوانند بی حجاب باشند اما بیشتر زنان حجاب دارند و بی حجابی پددیدهای غیرعادی محسوب میشود.
در عربستان سعودی زنان از پوششی سنتی به نام "عبا" استفاده میکنند که به رنگ سیاه است. در خیابانهای دمشق و مراکش زنانی را میبینید که روسریها را شل کردهاند و آرایشی غلیظ به چهره دارند، بین آنها رقابتی براساس چشم و هم چشمی برای پوشیدن لباسهای کوتاهتر وجود دارد که شبیه لباس خوانندگان محبوب عرب هاست.
هنوز سکولاریسم در ترکیه و تونس بر علیه اسلامگرایی مقاومت میکند. این مقاومتها البته گاهی اوقات نتیجه عکس میدهد در حالی که طبقه متوسط در این دو کشور به حجاب اعتقاد دارند. هنگامی که استفاده از روسری در ادارات ترکیه منع شد زنان از عکسهایی برای کارت شناسایی خود استفاده کردند که با نرمافزارهای رایانهای برای آنان "موی دیجیتالی"گذاشته بودند و با کلاه گیس سر کار
میرفتند. در مصر همواره میان طرفداران حجاب و بی حجابی درگیری وجود دارد. هنگامی که وزیر فرهنگ مصر استفاده از "نقاب" را نشانه عق ماندگی دانست موجی از اعتراض بر پا شد و واعظین در منبرها موعظههای آتشین خواندند. طرفداران بی حجابی نداشتن حجاب دانشگاهها را حق مسلم خود می دانند و آن را جزوی از آزادی فردی میدانند.
از کتاب مقدس مسلمان تفاسیر متعددی در مورد حجاب به عمل آمده است. در قرآن نوشته شده که زنان خود را از شر چشمهای وسوسه انگیز بپوشانند و عفت و پاکدامنی پیشه کنند. اما در قرآن نوع خاصی از حجاب پیشنهاد نشده است. اقلیتی از زنان مسلمان وجود دارند که نیازی نمی بینند حجاب بر سر داشته باشند. آنها میگویند حجاب امری عادی است که تاثیری در میزان آنها ندارد. مفتی بزرگ مصر دستور داده که تغییری در قوانین به وجود آورند که لباسهایی بر طبق مد روز طراحی شود اما بر طبق قوانین اسلامی باشد.
منابع و ماخذ
[1] . جوهری، صحاح اللغه، الحجاب: الستر؛ فیومی، المصباح المنیر، حجبه حجباً من باب قتل: منعه و منه قیل للستر الحجاب لانه یمنع المشاهده.
[2] . در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیشتر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.
[3] . استاد مطهری، مسئلهی حجاب، ص 78.
[4] . علامه سیدمحمدحسین فضل الله، مجلهی پیام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شمارهی 74، ص 19.
[5] . سورهی نور (24)، آیهی 30.
[6] . سورهی نور (24)، آیهی 31.
[7] . سورهی احزاب (33)، آیهی 32.
[8] . سورهی نور (24)، آیهی 31.
[9] . پروین اعتصامی، دیوان شعر، ص 154.
[10] . کیهان لندن، 11/3/1374.
[11] . الف) العفة: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژهی عفّت.
ب) العفة: حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژهی عفّت.
ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژهی عفّت.
[12] . ر. ک: خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگیهای عمومی انسان، ص66 - 73.
[13] . سورهی نور، آیهی 60؛ این که ثیاب در آیهی شریفه را به چادر معنا کردیم، به علت روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است. و در مباحث آینده آشکار خواهد شد که جلباب به معنای چادر است. برای آشنایی با روایاتی که ثیاب در آیهی شریفه را به جلباب تفسیر کردهاند، ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 110، باب القواعد من النساء.
[14] . ر.ک: مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش 17 (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجلهی پیام زن، ش 95 و 96. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجلهی حدیث زندگی، ویژهی عفاف. شمارهی 6، مرداد و شهریور 1381.
[15]. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجلهی پیام زن، شمارهی 95، ص 75 (با کمی دخل و تصرف.)
[16] . سورهی اعراف (7)، آیهی 58. 4. سورهی جمعه (62)، آیهی 2.
[17]. سورهی حجرات (49)، آیهی 13.
[18] . سورهی نور (24)، آیهی 30.
[19] . سورهی احزاب (33)، آیهی 53.
[20] . سورهی نور (24)، آیهی 60.
[21] . سورهی احزاب (33)، آیهی 59.
[22] . مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 34.
[23]. برای آگاهی از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر.ک: جلال رفیع، یادداشتها و رهآوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکای متمدن، آمریکای متوحش.
[24]. احمد صبوری اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 302.
[25] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 69ـ70.
[26]. برای آگاهی از گسترهی کشانده شدن لذتهای جنسی به محیطهای کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی دربارهی مزاحمتهای جنسی نسبت é ê به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه؛ محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روحالله حسینیان، حریم عفاف.
[27] . سه بُعد قبل، از کتاب مسئلهی حجاب، استاد مطهری، ص 84ـ94، (با دخل و تصرف) اقتباس شده است.
[28]. ر.ک: احمد اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 222.
[29]. برای آگاهی بیشتر دربارهی آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی؛ همچنین دربارهی ضررهای بدحجابی ر.ک: اسدالله محمدینیا، آنچه باید یک زن بداند، بخشهای 3، 4 و 5.