جایگاه خلاقیت و نوآوری در تحول آموزش و پرورش
اینترنت سایت ویکی پدیا
مقدمه
هر سازمان مجموعه ای از عوامل انسانی ، ساختاری ، فنی ، تکنولوژی ، فرهنگی و سایر عناصر محیطی است که جهت تحقق هدفهای از پیش تعیین شده بصورت مشترک در تلاش و تعامل هستند. رشد سازمان و تداوم آن ، ارتباط نزدیکی با نیازها و خواسته های انسانی و چگونگی برآورده شدن آنها دارد . از وظایف مدیر است که ازمیان نیروهای انسانی ، گروهی توانا بسازد ، کارکنانی که بتوانند تصمیم بگیرند، راه حلهای تازه برای مسایل پیدا کنند، خلاقیت داشته باشند و در مقابل کار مسئول باشند.پیشرفتهای روزافزون جوامع امروزی مرزهای سازمانی را برداشته و نوآوریها و خلاقیتها دیگر از بالا به پایین دیکته نمی شوند بلکه با طراحی ساختارهای نوین بر پایه همکاری و اشتراک، مشارکت به عنوان رایج ترین موضوع و لازمه کار با گروههای انسانی مطرح گردیده است.با ورود به عرصه مدیریت نوین شاهد این واقعیت هستیم که تکنولوژی همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داده است و نظام تعلیم و تربیت نیز از این امر مستثنی نمی باشد. نظام آموزشی کنونی تنها بر پایه تئوریات و نظریاتی است که دانش آموز با تلاش متعلم و پشتکار خویش آنها را خوب به اذهان می سپارد ولی آنگاه که پای عمل به میان می آید تربیتی صورت نگرفته و مهارتی کسب نشده است و از آنجایی که قالب بسیاری از کتابهای درسی و سایر مواد آموزشی با روشهای سنتی انجام پذیرفته سیستم آموزش و پرورش تا حصول نتایج، آرمان و اهداف مورد انتظار فاصله بسیار دارد . که این خود همانند دیگر سازمانهای سنتی مستلزم تغییرات سازمانی اساسی و بنیادینی است که با برنامه ریزی، شناخت و آگاهی همراه باشد.نیروی انسانی به عنوان محور تحول و عنصر اساسی هر سازمان که خود متأثر از اطلاعات و ارتباطات می باشد عمل می کند، اندیشه توانمند کردن، برانگیختن و مشارکت همه بیش از پیش محسوس تر می شود و به عنوان سه عامل اساسی ارتقاء بهروری کارکنان تاثیر قابل ملاحظه ای در تفکر و اندیشه مدیران خواهد داشت.
مراکز آموزشی خلاق
هر نوع کاری به سازماندهی و سیاستهای خاص احتیاج دارد .نظام تعلیم و تربیت یک کار ویژه به حساب می آید و نگاه به آموزش و پرورش برای دستیابی به سطح بالای اثر بخشی و کارآمدی و باروری نیروی انسانی می بایست با آگاهی از میزان خلاقیت و تقویت آن بدنبال تعالی مراکز آموزشی از حالت سنتی به مراکزی با عملکرد عالی صورت گیرد به گونه ای که در آن بهبود مستمر یادگیری توسط همگان اجرا شده و به عنوان یک فرهنگ در بین دانش آموزان در آید و آنچه که در تفکر یک سازمان بایستی گنجانده شود آینده سازی و فراهم آوری شرایط آن است با این اندیشه که به بهبود و تغییر به عنوان یک برنامه درازمدت و مستمر بهره وری پرداخته شود.در نظامهای آموزشی تاکید عمده بر پرورش خلاقیت دانش آموز ان است و معیار اساسی موفقیت این نظامها نیز در این است که چقدر افراد با فکر و خلاق تربیت می کنند و به تعبیری دیگر معلم خوب را کسی می دانند که تفکر و چگونگی استفاده از اطلاعات را به دانش آموزان یاد دهد و آنان را خلاق بار آورد. خلاقیت و نوآوری امری است که وجود آن دائما در هر سازمانی احساس می شود. در واقع وجود محققان تعلیم دیده، توانا، باانگیزه و همچنین آزمایشگاههای تخصصی مجهز لازمه پیشرفت، نوآوری و خلاقیت می باشند.خلاقیت را به کارگیری تواناییهای ذهنی برای انجام یک فکر یا مفهوم جدید دانسته اند که از مسایل کوچک برای انجام یک کار خاص شروع می شود و قبل از اینکه حاکی از نبوغ باشد حاصل انجام کار است. بنابراین در راستای به کارگیری فنون پرورش خلاقیت، بایستی ابتدا از بارش افکار ( طوفان مغزی) به عنوان بهترین ابزار استفاده کرد که در این راستا توجه به این مطلب که هیچ انتقادی نباید بر هیچ نظریه ای صورت پذیرد، برای دستیابی به حداکثر نظرات تلاش گردد. حتی نظرات تکراری نیز یادداشت شود و در عین حال زمان مطلوب اجرا می بایست کوتاه باشد.در مراکز آموزشی با فرهنگ خلاقیت پذیری، ارتباطات مدیر با کارکنان و دانش آموزان دوطرفه و متقابل خواهد بود، ایده های نو قابل قبول و از فرهنگ سؤال پرسیدن حمایت می شود، در این مراکز از توانمندیهای تمام کارکنان استفاده شده و افراد بصورت خود انگیخته تلاش می کنند و در نهایت بطور مستمر نیازهای مشتریان توسط مرکز آموزشی پیش بینی شده و مشتریان با خود انگیختگی به این مراکز روی می آورند .و آنچه که در راستای فرصت و استفاده از نظرات و پیشنهادات سایرین و ایجاد جو مناسب در محیط کار برای بروز خلاقیتها و شکوفایی استعدادها مفید واقع می شود برقراری سیستمی جهت پذیرش و بررسی پیشنهادات است بگونه ای که به عنوان باور و ارزش در حفظ و بالا بردن حرمت و ارزش وجودی نیروی انسانی در فرهنگ سازمانی و اعماق اندیشه و تفکر افراد نهادینه شود البته نباید انتظار داشته باشیم که همگان در این کار مشارکت داشته باشند چون برخی از افراد به دلیل کار در سیستمهای سنتی، در مقابل تغییرات کمتر واکنش نشان داده و دوست می دارند بیشتر فرمانبر باشند و کمتر مسئولیتها را بپذیرند. بنابر این بایستی برای تامین مشارکت آن دسته از افرادی که مشتاق و مایل به مشارکت هستند زمینه لازم نظیر فضای آزاد و سالم جهت طرح و نقد اندیشه و وسعت دادن به دامنه آگاهی ها و توانایی افراد در جهت بالا بردن کیفیت خدمات و ایجاد فضای شوق انگیز مسئولیت پذیری در راستای آشکار کردن توانمندیهای آنان و ابداع روشهای تازه و ابتکاری برای بالا بردن قدرت یادگیری و پرورش استعدادهای نهفته فراهم آورده شود.در یک نظام آموزشی معمولا افراد ذهنی تحلیلگر، کنجکاو، مستقل و متفکر دارند و به فعالیتهای علمی و ریاضی علاقمندند. چنین افرادی معمولاً نیاز شدید به استقلال عمل و تحول در محیط کار و احترام دارند.فعالیت افراد خلاق مستلزم کار مشترک است که در این راستا نیز داشتن مهارتهای ارتباطی امری بسیار ضروری می باشد البته افرادی که برای کار خاصی انتخاب می شوند می بایست توانایی انجام آن را داشته باشند چه در غیر اینصورت احساس ناتوانی باعث نارضایتی و کسالت آنان می شود همچنین در تشکیل تیم های خلاق باید افراد را در پیدا کردن هم تیمان جدید ی که ارتباط مناسبی با آنان دارند آزاد گذاشت چون در این مورد آنان نسبت به موقعیت احساس مسئولیت و پایبندی زیادتری خواهند داشت.آنچه در همبستگی و تداوم این تیمها مهم است، اعتماد متقابل و همکاری صمیمانه بین اعضا و مدیریت همچنین هماهنگی بین خواسته ها و هدفهاست.همیشه این باور وجود دارد که هر فرد در حالت عادی دارای استعدادها، قابلیتها و ظرفیتهایی از قبیل خلاقیت، نوع آوری، ابتکار و اختراع است که بر اثر پرورش و آموزش صحیح و مناسب می توان این استعدادها را به مرحله ظهور رساند.از آنجایی که فرایندهای مدیریتی، فرایندی مستمر ، پیوسته و پایدار می باشد می بایست به بهبود بهره وری نیز به عنوان یک فرایند مدیریتی نگاه کرد که بطور مداوم جزء لاینفک عملکرد سازمانی را تشکیل داده و به یک دوره زمانی خاص نیز محدود نمی گردد و برای ماندگاری و بقای آن می بایست به عنوان یک اندیشه و فرهنگ به بهره وری نگاه کرد. بنابراین از جمله مهمترین ابزارهای رشد و بهره وری توجه به آموزش و پرورش هدفمند نیروی انسانی است و از آنجایی که بهره ور ی استفاده بهینه و مطلوب از امکانات در دسترس می باشد، بدون توجه به برنامه های مدیریت مشارکتی که در واقع همکاری فکری و عملی کلیه افرادی است که درباره روشهای حل مسائل و ارتقاء بهروری فعالانه اندیشیده و حاصل آن را در قالب طرح و پیشنهاد ارائه می دهند ، همچنین با تکیه بر خلاقیت و نوآوری عناصر اصلی که همانا توانمندی و بهره گیری از توانایی نیروی انسانی به عنوان مهمترین عوامل سازمانی است عملی نخواهد شد.
آیا میتوان خلاقیت را آموزش داد؟
خلاقیت موضوع جالب و بحث انگیزی هست که تاثیر آن در موفقیت و پیشرفت افراد ثابت شده است. اما اینکه آیا میتوان به آموزش خلاقیت پرداخت و آنرا به افراد آموزش داد تا بوسیله آن برنامههای دیگر آموزشی خود را پیش ببرند اکثر صاحبنظران امکان چنین آموزشی را تائید کردهاند. اکثر روانشناسان آموزشی چه در مکتب شناختی و چه در مکاتب رفتاری معتقدند که خلاقیت و آفرینندگی قابل آموزش هستند. در زیر مراحل آموزش خلاقیت آمده است.
طبقه بندی مسائل
مسائلی را که به یادگیرندگان میدهید طبقه بندی کنید. مسائل و موضوعات را بطور کلی میتوان به دو دسته مسائلی که شناخته شده هستند ولی راه حل آنها معلوم نیست و مسائلی که در آن هم مساله و هم روش حل مساله برای دانش آموز و کل بشریت ناشناخته است، تصمیم بندی کرد. گفته میشود ابتدا مسائل را به دانش آموز داده شود که از دسته اول هستند یعنی مساله شناخته شده است ولی روش حل مساله برای دانش آموز ناشناخته است. بتدریج میتوان دانش آموز را در موقعیتهایی قرار داد که در آن هم مساله و هم روش حل مساله ناشناخته هستند. هر چه موقعیت برای یادگیرنده ناشناخته تر باشد میزان خلاقیت او بیشتر خواهد شد.
آموزش مهارتهای حل مساله
به یادگیرندگان مهارتهای حل مساله را آموزش دهید و آنها را به استفاده از این مهارتها ترغیب نمایید. پژوهشهای انجام شده اثر بخشی تعدادی از فنون و مهارتهای حل مساله را در یادگیری تفکر آفریننده نشان دادهاند. معروفترین آنها روش بارش مغزی است. در این روش معلم مسالهای را به دانش آموزان کلاس میدهد و از آنها میخواهد تا هر چه راه حل به ذهنشان میرسد برای مساله بگویند. پیش از ارائه تمام راه حلها بوسیله همه دانش آموزان کلاس ، هیچگونه اظهار نظری درباره آنها از سوی معلم یا سایر دانشآموزان ابراز نمیشود این روش شبیه روش تداومی آزاد مورد استفاده روانکاوان است. علاوه بر روش بارش مغزی ، آموزش مهارتهای پژوهشی نیز یادگیرنده را در یادگیری خلاقیت کمک میکند. آموزشهای روش صحیح وضع کردن فرضیه و آزمودن آن تواناییهای تفکر خلاق را در یادگیرندگان افزایش میدهد. همچنین مطالعه خلاقانه را میتوان به یادگیرنده آموزش داد. به عبارتی میتوان به دانشآموز یاد داد تا مطالب را به صورت خلاقانه مطالعه کنند. مثلا میتوان به دانشآموزان گفت: وقتی به خواندن مطالب یک کتاب میپردازید به موارد استفاده مختلف اطلاعاتی که در آن کتاب به آنها برمیخورید بیندیشید. خیلی اهمیت دارد که به راههایی که میتوانید اطلاعات خوانده شده را در زندگی شخصی و حرفه ای خود بکار ببرید فکر کند. تنها به این سوال اکتفا نکنید که مولف چه میگوید از خود بپرسید که چگونه میتوانم آنچه را که نویسنده نوشته است مورد استفاده قرار دهم. تنها به یک مورد استفاده اکتفا نکنید. تا آنجا که میتوانید موارد استفادههای بیشتری را بیابید و بعضی از آنها را برای معارف آینده خود یادداشت کنید. ممکن است مدتی وقت لازم باشد تا این نوع مطالعه کردن را بیاموزید. با این حال مایوس نشوید بعد از دو سه روز خواهید دید که میتوانید این روش مطالعه را به راحتی بکار ببرید.
اهمیت دادن به دستاوردهای خلاقانه یادگیرنده
دستاوردهای خلاقانه یادگیرنده را مورد تشویق قرار دهید. تشویق و تقویت رفتار های خلاقانه مانند تشویق هر نوع رفتار دیگر باعث نیرومندی و افزایش آن میشود. برای این منظور نسبت به سوالات غیر متعارف یادگیرنده با احترام برخورد کنید و به آنها توجه کنید و از سرکوب کردن چنین سوالاتی خودداری کنید. نسبت به اندیشهها و راه حلهای نامعقول او نیز توجه داشته باشید و با احترام برخورد کنید به کودکان نشان دهید که اندیشههای آنها با ارزش است. فرصتهایی به یادگیرندگان بدهید تا در آن به یادگیریهای مورد علاقه خود بپردازند و یادگیریهای خود انگیخته آنان را مورد تشویق قرار دهید. به آنها فرصت دهید تا بدون ترس از عواقب ارزشیابی شما از کارشان به یادگیری ، تفکر و اکتشاف بپردازند.
بگذارید کودکان تجربه کنند!
تجارب کودکان را به موارد بخصوصی محدود نکنید. علاوه بر شرائط معمول و موقعیتهای متداول آموزش رسمی برای دانش آموزان فرصتهای تازه و متنوعی را نیز فراهم آورید. برای مثال در درس علوم از دانشآموزان بپرسید، اگر نیروی جاذبه وجود نداشت چه اتفاقی برای انسان میافتاد؟ بیشتر سوالهایی را مطرح کنید که با چگونه و به چه طریق شروع میشوند. از دانش آموزان بخواهید تا به طرح فرضیه بپردازند ، به استباط دست بزنند و اطلاعات خود را برای تبیین پدیدههای تازه به کار برند. سوالهایی را مطرح کنید که تعداد زیادی جواب داشته باشند.
کشف استعدادهای ویژه هر دانش آموز
نسبت به اختلافات فردی یادگیرندگان با احترام برخورد کنید و در پرورش استعدادهای ویژه آنان بکوشید. در یادگیری هرگز دانشآموزان را به رقابت با یکدیگر وادار نکنید و از یکسان بار آوردن آنها بپرهیزید. هر دانشآموز دارای استعدادهای ویژه و خاص خود است که ممکن است از این لحاظ با سایر دانش آموزان فرق داشته باشد. در پرورش استعدادهای ویژه فرد فرد دانشآموزان بکوشید. شواهد موجود نشان میدهد که برخوردهای والدین و معلمان با کودکان در سالهای پائین کودکی بر رشد استعدادهای آنها تاثیر فراوان دارد.
شرایط خلاقیت :
خلاقیت : تولید کار ابتکاری است که دیگران قبلا به آن فکر نکرده باشند یک فرآورده تنها نباید تازگی داشته باشد تا بتوان آن را خلاق نامید بلکه باید متناسب یعنی مفید و مناسب باشد .اگر در یک فرآورده عجیب و در خور توجه باشد اما به عنوان یک نیاز اجتماعی بکار نرود خلاقیت نیست بلکه یک پاسخ نامربوط است خلاقیت شامل کار سخت و احاطه بر موانعی است که در راه رسیدن به هدف نهایی وجود دارد خلاقیت برای افراد ر زمینه شغلی و زندگی روزمره ارزش زیادی دارد علاوه بر این برای پیشرفت اجتماعی ؛حیاتی است بدون آن هیچ ابداع جدید یافته های علمی ؛ فعالیتهای هنری یا برنامه های اجتماعی وجود ندارد بنابراین در یک عناصر سازنده ی خلاقیت و پرورش آن از کودکی مهم است و کودک نیز از همان ابتدا 6 سالگی وارد آموزش و پرورش می شود و در این سازمان پرورش می یابد که خلاقیت از همین ابتدا از دوران ابتدائی در کودک باید پرورش یابد و موقعیتهایی را برای پرورش استعداد و خلاقیت ایجاد شود . هر چیزی که کودک انجام می دهد و یا می گوید می تواند خلاق به حساب آید در حالی که دو ضابطه را تامین نماید اول آنکه باید اساسا با کارهایی که کودک قبلا انجام داده و تمام چیزهایی که قبلا دیده و شنیده است متفاوت باشد دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده و در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و به طریقی برای کودک جذاب یا معنی دار باشد اغلب روانشناسان که در زمینه خلاقیت مطالعه می کنند این دو ضابطه را تازگی و مناسب عنوان می کنند فرایند تفکر خلاق و فرایند دست یافتن به چیزی خلاق و صرفنظر از نتایج آن در اصل نیز یکی است و آنچه مهم جلوه می کند این است که ما به کودکان نه تنها مهارتهای لازم برای خلاق بودن را بیا موزیم بلکه ارزشهایی را که برای استفاده از آن خلاقیت در جهت مثبت نیاز دارن یاد بدهیم افرادی که در سطح بالائی از خلاقیت قرار دارند از نظر احساسی کاملا قوی و انعطاف پذیرهستند در حقیقت بعضی از روانشناسان معتقدند که خلاقیت و سلامت روانی دست در دست هم دادند و در آموزش و پرورش صحیح و سالم سهیم اند .
در اینجا اشاره ای به تفاوت خلاقیت و نو آوری و تغییر از نظر غالب محققان بپردازیم (دیوس 1969 ) معتقد است خلاقیت اشاره به آوردن چیز جدید به مرحله وجود دارد در حالی که نوآوری دلالت بر آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد
( کتزوکان 1978 ) در زمینه تفاوت و تغییر نوآوری بیان می کند برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است .
( لاین 1993) می گوید : تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد اما نوآوری ایجاد ایده هایی برای سازمان جدید است .
رابیرز خلاقیت و نوآوری و تغییر را چنین تعریف می کند : خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست و نیز بکار گیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید نو آوری عبارت است از عملی و کاربردی کردن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت به عبارت دیگر در خلاقیت اطلاعات بدست می آید و در نوآوری آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه می شود تغییر ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد اما نوآوری اتخا ایده هایی است که برای سازمان جدید است بنابراین همه نوآوری های منعکس کننده یک تغییرند همه متغییر ها نوآور نیستند بنابراین با توجه به این تعاریف خلاقیت به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد که هر چند ممکن به مرحله استفاده نرسد اما نوآوری هر ایده جدیدی است که توسعه یک محصول خدمات یا فرآیند را در بر می گیرد و ممکن است نسبت به یک سازمان یک صنعت ملت یا جهان جدید باشد که این نو آوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود .
ویژگی های افراد خلاق
در ویژگی های شخصیتی افراد خلاق پژوهشهای زیادی صورت گرفته و نظریات متعددی داده شده است
استاین (stein) (1974) در مطالعات انجام یافته خود ویژگی های افراد خلاق را چنین معرفی می کند
انگیزه پیشرفت سطح بالا – کنجکاوی فراوان – علاقه مندی زیاد به نظم ترتیب در کارها - قدرت ابراز وجود و خودکفایی – شخصیت غیر متعارف ؛ غیر رسمی و کامروا – پشتکار و انضباط در کارها – استقلال – طرز فکر انتقادی – انگیزه های زیاد و دانش وسیع – اشتیاق و احساس سرشار – زیبا پسندی و علاقه مندی به آثار هنری – علاقه کم به روابط اجتماعی و حساسیت زیاد نسبت به مسائل اجتماعی – تفکر شهودی – قدرت تاثیر گذاری بر دیگران – ارزش گذاری و توجه زیاد بر جنبه های زیبایی – علائق گسترده – توجه به ابهام و پیچیدگی – انرژی فراوان – استقلال در قضاوت – خودمختاری – اعتماد به نفس – توانایی پذیرش و تطابق با عقاید مخالف
( تراورس 1977 ) در رابطه با ویژگی شخص خلاق شخصی دوست داشتنی و جالب است بیان می دارد که این افراد الزاما مورد علاقه همکاران قرار نمی گیرند و در اینجا عکس مطلب درست است یک شخص خلاق و نوآور در یک نظام آموزشگاهی ممکن است مورد علاقه دستگا مدیرت آموزشگاه که دائما مجبورند نوآوریهای او را به کار گیرند واقع نشود و حتی معلمان بیش از مدیران از ابداعات او ناخرسند زیرا مجبورند استفاده از روش های تازه او را بیاموزند فرد خلاق باید با اعتراضاتی که همواره متوجه اندیشه های او می شود زندگی کند
(تورنس 1998 ) در زمینه ویژگی های افراد خلاق بیان می کند شخصیت هم می تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود ویژگی هایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن ؛ کنجکاوی و جستجوگری ؛ استقلال اندیشه ؛ پشتکار و پایداری ؛ شهامت ؛ استقلال رای ؛ خود آغاز گری ؛ ابتکار ؛ پرسشگری ؛ درباره موقعیتهای معما گونه و درگیر شدن با امور دشوار از جمله ویژگی های آسان ساز خلاقیت شمرده اند هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام می دهیم شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می دهد
موانع خلاقیت
در مقابل بعضی از ویژگی های شخصیتی نیز وجود دارد که مانع خلاقیت است (گیلفورد 1998 ) در این باره ویژگی های زیر را بیان می کند سلطه گری ؛ منفی بافی ؛ مقاومت ؛ ترس از عیب جویی ؛ انتقاد از دیگران ؛ سازشکاری ؛ تسلیم در برابر قدرت و کمرویی ؛ ترس از انتقاد و شکست ؛ تمایل به همگونی و نیز عدم تمرکز ذهنی از مهمترین موانع فردی خلاقیت به شمار می روند موانع رشد و پرورش خلاقیت در دوره های آموزشی به ترتیب زیر است
1. دوره پیش دبستانی ؛ بی توجهی به بازی وتخیل کودکان
2. دوره ابتدائی تاکید بیش از حد به انضباط
3. دور متوسطه فشار گروه و همسالان و یکنواخت بار آوردن دانش آموزان
4. دوره دانشگاه تاکید بر کسب دانش و نظام نمره ای به جای تشویق به کشف دانش
عواملی همچون ترس . اضطراب ؛ کمرویی ؛ نداشتن اعتماد به نفس در ابراز تفکر نو ؛ نگرش منفی نسبت به خود و دیگران ؛ نسبت گرایی ؛ همرنگ شدن با جمع ؛ تاکید بر تفکر همگرا در مدارس به جای تفکر واگرا ؛ تدریس با روش های غیر قابل انعطاف و بدون حس شوخ طبعی و با ایجاد رقابت بین دانش اموزان ؛ برقراری نظم استبدادی بدون اجازه بروز اشتباه ؛ تاکید بر همنوایی و رقابت شدید ؛ عدم توجه به تفاوت های فردی ؛ اعمال تنبیه و تهدید ؛ ترس از شکست ؛ دلسردی و نا امیدی – تکالیف درسی یکنواخت و زیاد و ... نیز از موانع رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری به شمار می روند .
مشکلاتی که معمولا مدارس در رشد خلاقیت ایجاد می کنند می توانند موارد زیر باشد
1. عدم تفکر در مسایل و امور مختلف فردی و اجتماعی
2. رواج فرهنگ سکوت در مقابل اظهار نظرهای معلم
3. تکیه بر محفوظات
4. تاکید بر تفکر تقلیدی و قالبی در علم یادگیری
5. انتقال معلومات
6. روش منفصل به جای روش فعال
7. تکیه بر اصل قطعیت
8. تکیه بر سطوح اول و دوم حیطه شناختی
9. توجه کمتر به مشاهده و آزمایش
10. عدم توجه به روش حل مساله
11. معلم مداری
12. توجه کمتر به تفاوت های فردی
13. تجهیز کمتر منابع و امکانات برای شکوفایی استعدادها
14. عدم اعمال مدیریت مناسب برای ایجاد جو مناسب خلاقیت و نوآوری
ضرورت نوآوری و خلاقیت در طرح تحول آموزش و پرورش
آموزش و پرورش سازمانی است که همه افراد جامعه بهترین لحظات عمرشان را به طور گسترده در آن سپری می کنند و آموزش و پرورش به لحاظ گسترده و عمق تاثیرگذاری نقش اول را در کشور دارد و بایستی با همین نگاه هم به آن توجه کرد آینده کشور را آموزش و پرورش رقم می زند و این امر نیازی به اثبات ندارد فضای درون آموزش و پرورش باید مالامال از امید و آینده نگری نشاط و سازندگی همراه با خلاقیت و نوآوری در حد اعلای درجه باشد و اگر در این زمینه کوتاهی کنیم در سرنوشت آینده کشور قصور کرده ایم پیشرفت کشور به تعداد سدها و پل ها نیست پیشفت کشور به حفظ ویژگی های افراد خلاق و نوآور است که می تواند سد و پل و کارخانه بسازد و این نقش را آموزش و پرورش ایفا می کند بدون توجه به سازندگی و نوآوری که باید در متن کشور اتفاق بیافتد جاری و ساری شود هر اقدامی بی بنیان است و فرومی ریزد و خلاقیت و نوآوری در تحول آموزش و پرورش باید ترجیح داده شود و آموزش و پرورش در واقع انتقال دهنده ی روح خلاق و نوآور و ایمانی ملت به نسل های بعدی است بی ریشه بودن زمینه بی هویتی و سرگردانی است و انسان بیریشه هر رایی را می پذیرد و هر کس می تواند آن را هدایت کند باید در دل و ذهن همه جوانان ما نهادینه شود که ما یک کشور عقب مانده نیستیم بلکه درجه یک هستیم و نقش اول را در تمدن بشریت داریم و این هم با پرورش جوانان های خلاق و نوآور در بستر انسان ساز آموزش و پرورش است که می تواند به انسانهای شجاع و با شهامت و توانمند که از ویژگی های یک فرد خلاق است جهت ادارهی جامعه تبدیل شوند و این تغییر و تحول باید یک جریان مستمر و ریشه دار در نظام آموزشی تبدیل شود خلاقیت و نوآوری بشر مهمترین اسلحه اوست و با آن می تواند فشارهای روانی ناشی از زندگی روزانه و ناشی از امور فوق العاده را از بین ببرد جوانان خلاق و نواور کشور درس پاکدامنی و شجاعت عملی ؛ سیاسی و فرهنگی و شجاعت در اظهار نظر و ایستادگی بر یک فهم دقیق و عقلانی ؛ سلامت کاری و نگاه سازنده به آینده را در آموزش و پرورش به مرحله شکوفایی می توانند برسانند و این تحول خلاقیت و نوآوری در آموزش و پرورش باید از همان مراحل ابتدائی صورت پذیرد و با بالفعل ساختن استعدادهای بالقوه خلاقیت را در بسیاری از افراد ایجاد کرد و رشد و پرورش داد از آنجا که امروزه پیشرفت هر جامعه بیش از امکانات مالی به تولید و نوآوری افراد آن جامعه بستگی دارد نه تقلید استفاده از راههای مکشوف ؛ فرهنگ و صنعت امروز بر اندیشه های مبتکران و ابداع گران استوار است و ملت های پیشرفته معتقدند که امروز به جای فروش کالا باید به تولید دانش فنی و به جای داشتن اندیشه های راکد و سنتی به تولید اندیشه های بدیع و نو و خلاق اقدام نمود پس ما برای اینکه بتوانیم حرفهای بشتری برای گفتن داشته باشیم باید آموزش و پرورش را با تمام قوا و امکانات خود در جهت تربیت افراد خلاق به کار بیاندازد در شیوه های آموزشی خود تجدید نظر کند و فرصت تحقیق و پژوهش و اظهار نظر ر برای افراد را فراهم کند آموزش و پرورش می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر ؛ افریننده و نوآور را تربیت کند مدرسه به عنوان نظام آموزشی می تواند قدرت اندیشه و مهارتهای ذهنی دانش آموزان را چنان تقویت علمی کند که براحتی بتوانند برای یافتن راه حل های مناسب به خلاقیت و نوآوری بپردازند بنابراین موهبت تفکر خلاق را می توان به بلا استفاده گذاردن پژمرده نمود و یا با مبادرت به فعالیتهایی که امکان بیشتری را برای قدرت تفکر خلاق به وجود می آورد خلاصه با تمرین دادن مداوم توسعه داد
توین بی معتقد است ایجاد فرصت برای ایجاد و آموزش خلاقیت برای هر جامعه به منزله مرگ و زندگی است بدین لحاظ اغلب جوامع مدتهاست برای شناسایی کودکان و نوجوانان خلاق و استفاده از شیوه های آموزشی خلاق به برنامه ریزی های جدی در آموزش و پرورش پرداخته اند
الگوی رشد خلاقیت
خلاقیت یک نو.انایی است که تحت تاثیر عوامل مختلف فردی ؛ اجتماعی است . عوامل فردی مانند ویژگی های فردی نیز تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی مانند خانواده و جو حاکم بر آن است . بنابراین عوامل اجتماعی در خلاقیت نقش کلیدی دارد . جامعه بشر رشد این توانایی است چنانچه در اجتماع خلاقیت به منزله امری حیاتی و عامل پیشرفتهای بشری تلقی شود و در جهت توسعه و تقویت آن تلاش گردد ؛ نهادهای مختلف اجتماعی نیز طبیعتا در این مسیر حرکت می نماید . خانواده به عنوان یکی از مهمترین عوامل می تواند ایفای نقش کند زیرا امکان ظهور و پرورش خلاقیت در کودکی بیشتر است . سایر سازمانها و نهادهای اجتماعی نیز نیز نقش حساسی در این زمینه دارند . نهادهای مختلف اجتماعی می تواند هر کدام به نوعی روح نو آوری ؛ تحقیق و خلاقیت در جامعه را تقویت کنند در عین اینکه خود از فرهنگ اجتماعی متاثر می شوند . نظام آموزش و پرورش در پرورش و تربیت نیروی انمسانی خلاق از جایگاه ویژه ای برخوردار است . و هر چند خود از فرهنگ و جامعه خویش تاثیر می پذیرد اما می توند در نقش کاملا تعیین کننده ای در گرایش های فکری – فرهنگی جامعه داشته باشد لذا برای داشتن جامعه خلاق وجود نظام آموزش و پرورش پویا و خلاق ضروری است در آخر آموزش و پرورش از عوامل و عناصری تشکیل شده است که سازندگی موفقیت نظام آموزش و پرورش در پویا بودن عناصر آن است . مهمترین عناصر تشکیل دهنده آموزش و پرورش عبارتند از : برنامه درسی ؛ محیط آموزش و معلم و مدیر .
نقش معلم در رشد خلاقیت :
اهمیت معلم در زندگی کودکان و نوجوانان مستعد و خلاق بیشتر است .
بلوم(1985) معتقد است معلمان نقش مهمی در رشد کودکان خلاق و نو آور بازی می کنند گرتزل (1978) در نتیجه مطالعه خویش از بیوگرافی افراد مشهور اعلام نمود : مرشدان و راهنمایان در ایجاد انگیزه در این افراد نقش بسیار مهمی ایفا کردند . چنانچه به کلاس های درس در جامعه خودمان بنگریم با توجه به اینکه بسیاری از معلمان ممکن است افرادی علاقه مند و پرتلاش باشند اما در بر انگیختن قوای خلاق و نو آوری دانش آموزان هیچگونه موفقیتی ندارند و با اینکه آگاهانه و یا نا آگاهانه این تو.انایی را تضعیف و حتی نابود می کنند . بر اساس اینکه علل این موضوع روش شود نیاز به تحقیقات وسیع و عمیق است . عملکرد معلمان از سایر مسائل نظام آموزش و پرورش جدا نیست معلمان از شرایط حاکم بر نظام آموزش متاثر اند و نحوه آموزش ؛ رفتار و ارتباطشان با دانش آموز تا حد زیادی تحت تاثیر سایر موقعیت های آموزشی است . معلمان می توانند جهت و حرکت داشته و برای پرورش دانش آموزانی مستعد برنامه ریزی و تلاش کنند .
خانواده :
ظهور خلاقیت با موقعیت خانادگی در ارتباط است و با ایجاد محیط مناسب در خانواده خلاقیت فرزندان افزایش می یابد و با توجه به این که دوران کودکی حساسترین مرحله در رشد خلاقیت می باشد خانواده به عنوان بنیاد ترین عنصر در شکل گیری خلاقیت می باشد . آلبرت ورانکو ( 1987) طی تحقیقاتی که کرده اند نشان داده اند که افرادی که در ریاضیات و علوم به خلاقیت دست زده اند از موفقیت خانوادگی متفاوتی نسبت به بقیه افراد جامعه داشته اند . مک کینسون (1962 ) رعایت نکات زیر را از طرف والدین که باعث خلاق شدن کودک در آینده می شود را بر می شمارد : 1. احترام زیاد 2 . آزادی عمل برای کشف جهان اطراف 3 . آزادی برای تصمیم گیری 4 . استقلال عمل 5 . عدم وابستگی زیاد بین کودک و والدین 6 . عدم نگرانی بیش از حد والدین نسبت به رفتارهای کودک 7 . محیط فامیلی وسیع چنان که کودک مجبور به تطبیق و همانند سازی شخصیت خود با پدر و مادر نباشد . از این موارد دو جنبه اساسی وجود دارد که وجود یک ارتباط مثبت بدون وابستگی زیاد به والدین و دیگری وجود یک جو آزاد و غیر مستبدانه می باشد . تحقیقات گتزلز و جکسون ( 1962 ) دلالت بر این دارد که والدین کودکان خلاق بندرت از روش های تربیتی استبدادی و محدودیت انظباطی استفاده می کنند و کودکان کمتر خلاق دارای خانواده منظم و سنتی و بیش از حد تمیز بوده اند و کودکان تحت مراقبت والدین هرگز فرصت تجربه کردن و آموختن را ندارند و در نتیجه خلاقیت بیشتری از خود نشان نمی دهند . منزل را به صورت محلی در بیاورید که در آن اقتدار مورد مورد سوال قرار گیرد فعالیت ؛ بازی ؛ خنده و فانتزی به مقدار زیاد وجود داشته باشد و شما و فرزندانتان عادتا سعی نمائید کارها را به رو های جدید و جالب و انجام دهید . دونیک ( 1970 ) سه خصوصیت اساسی را در رابطه با خلاقیت کودکان ذکر می کند : 1 . تربیت آزاد منشانه 2 . گرایش قوی فکری گوناگون و وسیع والدین 3. احساس جدائی عاطفی والدین نسبت به کودک . کروپلی (196) در مقایسه کودکان خلاق و غیر خلاق بیان می کند که : والدین کودکان خلاق معتقدند به دادن استقلال به کودکان هستند و اراده خواست آنها را می پذیرند و به آنها حق می دهند با والدین خود موافق نباشند . راجرز و مزلو معتقدند استقلال درونی عدم وابستگی مقاوت در برابر کنترل اجتماعی افراطی ؛ برای فعالیت خلاق ضروری است پس جو آزاد خانه بزرگسالانی که کار خلاق انجام می دهند موجب تشویق بچه ها به کارهای مشابه می شود . گوان ( 1979 ) رابطه خلاقیت را با رشد عاطفی مورد توجه قرار داده است او به این نتیجه رسیده که کودکان در یک محیط امن روانی به راحتی خطرها را تجربه کرده و به آسانی قوه ابتکار خویش را به کار می گیرند . او می گوید بچه ها باید ابتدا محیطشان را بپذیرند سپس خود و در نهایت دنیا را رسیدن به اوج عشق به آرمان ها ؛ عدالت ؛ حقیقت و زیبایی دارای اهمیت زیادی است . عشق به والدین نیز تاثیری بسزا در خلاقیت کودکان دارد و در جو و امنیت و تایید بچه آزاد آزمایش کند ریسک کند و تخیلاتش را شرح دهد . اگر والدین کودک را محدود کنند فرد منطبق و مطیعی بار می آید ؛ بچه های قوی تری برای رسیدن به تجربه تازه مقاومت می کنند و در نتیجه گاهی با والدینشان دچار تضاد می شوند . میلگرام (1990) موقعیت خانوادگی را از عوامل اساسی در تحقیق توانایی های بالقوه انسان می داند . او با توجه به تحقیقاتی رفتار و نگرش والدین و کمیت و کیفیت علائق آنها و نحوه تعامل آنها با بچه هایشان در رشد توانایی های فرزندان کاملا موثر می داند . بسیاری از افراد سر آمد و خلاق متذکر می شوند که تلاش های والدین و دیگر مربیان عامل پرورش استعداد آنها بوده است . کارن لیست و رنزولی (1991) در مطالعه خود بر روی زنان هنرمند به این نتیجه رسیده اند که خانواده های حمایت کننده داشته اند و نیز خانواده آنها به کار آنها علاقه داشته و مشوق یودند .برای موفقیت در مسیر رشد و توسعه نیازمند ایجاد فرهنگ خلاق در تمام ابعاد توسعه به خصوص آموزش هستیم و در برنامه ریزی خلاق در فضا و محیط خلاق قابل اجرا است و نتایج مفیدی دارد . ایجاد فرهنگ خلاق و فن آوری نیازمند تفسیر در آموزش هستیم . الف اصلاح مطالب و مندرجات کتبی درسی : اغلب مطالب مندرج در کتب درسی محدود به قوانین علمی بوده و در یک چهار چوب کلیشهای ارائه می شود و زمینه های سوال برانگیز و خواستن مطالب جدید را در ذهن دانش آموز ایجاد نمی کند . میزان اطلاعات دانش اموزان را در همان سطح اولیه نگه داشته و با مطالب جدید و اکتشافات به زور علمی هم خوانی ندارند در حالیکه برای همگامی با جهان امروز نیازمند تعلیم دانش آموزان در سطح معلومات به روز هستیم . رعایت نکات زیر در مطالب کتب درسی ضروری و پیشنهاد می شود : 1 . ایجاد هماهنگی لازم مطالب درسی با مطالب علمی جدید و کشفیات تازه . 2 . جلوگیری از ارائه کلیه قوانین مربوط به یک علم وارائه مفاهیم کمکی در جهت تلاش دانش آموزان برای شناخت قوانین اصلی توسط دانش آموزان . 3 . ایجاد جذابیت در مطالب ارائه شده به جهت بر انگیختن حس کنجکاوی برای یادگیری مسائل بعدی 4 . توجه به پاسخگو بودن علوم آموزنده بودن به نیازهای اثر جدید علاوه بر پیوستگی مطالب درسی 5 . فراهم آورن زمینه های لازم برای قدرت تفکر تعقل و تخیل دانش آموزان
ب: وظایف مدیر خلاق در آموزش و پرورش :
مدیر نوآور باید در سه بعد دارایی ؛ توانایی و خلاقیت و مهارت داشته باشد دانایی مدیر به مهارتهای سه گانه ادراکی ؛ انسانی و فنی او اشاره دارد . توانایی مدیر به توانایی جسمی و روانی و عاطفی و عقلی و ذهنی تو جه دارد و خلاقیت مدیر ذهنیت فلسفی و پژوهش خواهی و نوآوری را در بر می گیرد مدیران خلاق باید انعطاف پذیر بوده و شرایط و مقتضیات و نیازهای محیط های آموزشی را در نظر داشته و توانایی تولید ایده های فراوان را دارا باشند و روش برقراری ارتباط مناسب با معلمان و اولیای دانش آموزان و دانش آموزان برقرار نمایند و به فکر و اندیشه دیگران احترام می گذارند و در تصمیم گیری ها از نظرات و ایده های دیگران استفاده می کنند و جهت انجام وظایف همه افراد را مشخص و گروه بندی می کند . مدیران به روش حل مساله و استفاده از رویکردهای متفاوت در حل مسئله مشکلات آشنایی پیدا می کند و شرایط مناسب جهت بروز خلاقیت ها و پرورش آنها و پشتیبانی از افراد خلاق و نو آور را ایجاد می کند و توانایی تجربه و تحلیل مسائل پیچیده را دارد . توانایی گسترش آینده محوری را دارد زیرا قدرت آن را دارد که وظایف خود را با تغییرات جامعه و نظام آموزشی با مشارکت همه عوامل بیرونی و درونی مدرسه به طور شایسته هماهنگ نماید . روحیه خلاق دارد یعنی روحیه ای که مدیر را از عقایل قالبی و تعصبات جاهلی و از قرار دادها و بخش نامه های بی ثمر فراتر بوده و به تعلی فکری برساند مدیران خلاق زمانی را صرف تجسم آینده مدرسه خویش می کنند برای نیل به موفقیت باید به تفصیل تمام جزئیات تحولات آینده و مراحل رسیدن به اهداف را در ذهن به طور زنده تجسم کرد بنابراین مدیران با دیدگاهی روشن کارهایی را انجام دهند که ارزش و تاثیر بیشتری بر اهداف بلند مدت و چشم اندازی وسیع در زندگی و محیط کار داشته تا بتوانند دیدگاههای ایده آل خود را به واقعیت تبدیل کنند .
و موانع عدم توجه معلمان به خلاقیت و نوآوری می تواند موارد زیر باشند :
1 . عدم شناخت از فرایند خلاقیت 2. عدم انگیزه به کار 3. عدم شناخت و کاربرد روش های تدریس فعال و خلاق 4. عدم تسلط بر کار و موضوع درسی 5 . عدم اعتماد به نفس 6 . برخی محدودیتها مانند قوانین و آیین نامه ؛ مسائل مربوط به ارزیابی و غیره .
نقش معلم در رشد خلاتقیت در کلاس:
معلمان از طریق پنج عملکرد اساسی می توانند زمینه های رشد خلاقیت در دانش آموزان را فراهم سازند . عملکرد معلم تحت تاثیر عوامل مختلفی است از جمله عوامل شخصیتی و حرفه ای معلم . و از دیگر عوامل برنامه درسی یک برنامه درسی پویا و سازنده عملکردی متناسب با آن نوع برنامه را می طلبد یک برنامه سنتی می تواند عملکرد معلم را تا حدی محدود کند . نوع عملکرد معلم نیز به موضوع های درسی مختلف می تواند متفاوت باشد در هر موضوع درسی مسائل خاصی وجود دارد که روش های خاص خود را خواهان است . و بستر رشد تمام این فعالیتها جو حاکم بر محیط آموزشی است اگر مدرسه از جوی مناسب و حمایت کننده بر خوردار باشد معلم احساس امنیت کرده و با آسودگی خیال می تواند به ارائه طرح های جدید و موثر بپردازند
دکتر سیف (1370) مهارتهای حل مسئله را به چند روش بیان می کند :
الف – مشخص کردن پاسخ های مورد انتظار از یاد گیرنده به صورت رفتار نهایی و بر حسب عملکرد او
ب- تعیین رفتار ورودی در ارتباط با مفاهیم و اصول مورد نیاز و سنجش آن رفتار ها
ج – کمک به یادگیرنده در یادآوری همه مفاهیم و اصول مربوط به مسئله
د – هدایت اندیشه ای یاد گیرنده با توضیحات شفاهی در جهت یافتن راه حل مسئله .
ه – ارزشیابی از یادگیری دانش آموزان از طریق کاربرد راه حل آموخته شده در مسائل تازه و بدیع
نتیجه گیری :
در روند تحولات عظم بشری و عصر پرتکاپوی فناوری و بمباران های اطلاعاتی و تحلیل رفتن منابع طبیعی و تهاجم ارتباطی که هر لحظه اختراع و اکتشافی دگرگونی های ژرفی در نحوه زندگی و روابط و نگرش ها از خود بر جای می گذارد نیاز به خلاقیت و نوآوری است نوآوری می تواند پیشرفتی کوچک درون مدرسه یا تغییر ساختار رویه های کاری در سازمان آموزش و پرورش باشد فرآیند نو آوری ظریف و شکننده است ظهور و رشد خلاقیت و نوآوری مستلزم وجود فضایی است که در آن از افکار مختلف و پیشنهاد های سازنده و تحقیقات بنیادی حمایت می شود نوآوری هر روز از محدودیتها می کاهد و غیر ممکن های بیشتری را ممکن می سازد سازمان آموزش و پرورش باید انگیزه هایی برای ایجادو رشد نوآوری و خلاقیت پدید آورد و برای رسیدن به جامعه ای خلاق و مبتکر و نوآور نیاز داریم تا روش های پرورش خلاقیت را در فرزندان و دانش آموزان بشناسیم بنابراین نوآوری و خلاقیت در زمینه آموزشی از زمانی مطرح می شود که جامعه در اثر پیشرفت علمی و فنی دچار تحول می شود و آموزش و پرورش نیز که هدفش پاسخگویی به نیازهای اجتماعی اخلاقی و انتقادی جامعه است باید متناسب بت تولات تغییر را پذیرد و با شرایط جدید سازگار شود خلاقیت در شناخت دقیق و علمی افراد و چگونگی رشد ذهنی و شخصیتی از طریق تحول و پیشرفت در روانشناسی کودکان و نوجوانان از همان دوران پیش دبستان نقش موثری را دارد تغییر در ساختار آموزشی مدرسه و مدرسه محوری از طریق : تفویض اختیار ؛ برنامه ریزی ؛ بودجه بندی ؛ تجهیزات آموزی ؛ یادگیری ؛ ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ؛ اتخاذ روشهای تربیتی و آموزشی ؛ توجه به مشارکت مردمی و مدیریت مشارکتی ؛ تغییر در برنامه های آموزشی به منظور توسعه همه جانبه و رشد دانش آموزان از الزامات نوآوری آموزشی است
منابع و ماخذ
http://www.mgtsolution.com/olib/514414365.aspx
دکتر ایرج سلطانی ، راهکارهای تقویت خلاقیت در سازمان
وحید شاهمیرزایی ، مدیریت منابع انسانی در سازمانهای تحقیق و توسعه
محمد عرفانی نیا ، تأثیر عوامل ساختاری سازمان بر بهره وری نیروی انسانی
مرتضی مجد فر ، پنج نوع مدرسه ، شش محور سازمانی
دکتر حیدر تورانی ، آموزش و پرورش اثر بخش چیست
امیر ناصر امینی ، چرخه مدیریت بهبود بهره وری در سازمانهای تولیدی
حسین حسین نژاد قندی ، علم عمل ، درد نظام تعلیم و تربیت
اینترنت سایت دانشنامه