به گذشته که نگاه می گنیم حدودا 7 سال فعالیتم در نهضت سواد آموزی گذشته است آری از روزی که پای به این سازمان گذاشتم بهتر بگویم به کانون گرم وپرصفای نهضتی هاپیوستم . هشتاد و چند ماهی میگذرد.
روزی که می خواستم وارد این سازمان شوم . عزمم را جزم کردم که فعالیتم را پر بارو گسترده شروع کنم و خودم را قانع کردم که مشکلات فراوانی را پیش رو خواهم داشت .
اولین دوره کاری من از دورترین روستای اسکو آغاز گردید و مصادف با اولین فعالیت های مراکز در روستاها بود . روستای کردآباد (اسکو) اولین گام من برای سواد آموزی بود براستی که گام در سواد آموزی عباردت است (آیت الله خامنه ای) با فرزند3ساله خود همراه و هم قدم سواد آموزی در کوچه های پست و بلند و کوهستانی کرد آباد به دنبال سواد آموز بودم 0 اولین در را که زدم فهمیدم زنان و دختران این روستا قالی بافی می کنند و نیاز شدیدی به امرار معاش از این حرفه دارند . دانستم وقتشان خیلی برایشان اهمیت دارد و صبح ها نمی توانند در کلاس حضور یابند . راه چاره این بود که با فرزندم بیتوته کنم و بعد از ظهر ها کلاس ها دایر باشد . با مشکلات خاص خود در آن زمانها 2 سال در کردآباد بودم . سال سوم مرا به منطقه ایلخچی و روستای آق گنبد منتقل کردند آنجا هم بیتوته بود و خوشبختانه پسرم 5 ساله شده بود و حالا دیگر خیلی از حروف و ریاضیات دوره های مختلف نهضت را هم یاد گرفته بود و پا به پای من در کلاس ها حضور داشت.
سال چهارم و پنجم و ششم را هم در روستای خاصبان با موفقیت سپری کردم و هم اکنون هم در روستای زین الحاجیلو مشغول می باشم . این سالها دور و دراز عمر و جوانیم در نهضت چیزهای زیادی به من آموخت .با کار مداوم 7 ساله در مراکز مختلف نحوه برخورد با سواد آموز و جذب و نگهداری آنها را تجربه کردم . با آموزشیاران زیادی همکار و همراه بودم . از تجربیات خیلی از آنها استفاده کردم بسیاری بودند موفق و کاردان و عده معدودی هم ناموفق و راه نابلد.
امروز من هستم آموزشیار نهضت سواد آموزی. من واقعا این شغل را مقدس و گرامی می دارم . هر روز مانند روز اول است که بر سر کار بلکه (عشق) می روم و هر چند پر انرژی تر و پر نشاط تر از روز قبل در سر کلاس درس حاضر می شوم.
جذب و نگهداری یکی از مشکل ترین کار یک آموزشیار می باشد آموزشیاری موفق و توانا است که این دو مرحله را با موفقیت اجرا کند . پس نکاتی برای این دو مرحله لازم است.
1- امکان سنجی از روستا؛ یعنی مشخص کردن تعداد مردان و زنان با سواد و بی سواد زیر 30 سال یا بالاتر 30 سال – پس از این کار می توان گروه های هدف مورد نظر را در یک برگه مشخص کرد و با پرسش های مثبت و اساسی نیازشان معلوم می شود . مثلا از تعداد 15 نفر سواد آموز که در این روستا پیدا کرده و حائز شرایط می باشند.
الف) گروهی از سواد آموزان من به قرآن و احکام و ... علاقه وافری دارند لاجرم رفع شدن نیازهایشان در کلاس درس حتما حضورشان را مرتب می کند پس در بین دروس باید مطالبی در این زمینه گفته شود یا به پرسش های مذهبی تا اندازه ای که اطلاعات دارم تا استفاده از رساله و یا روحانیون این حوزه نیاز تا حدودی حل شده و من در جذب اینگونه سواد آموزان موفق بودم .
ب) گروه دوم هدف را یادگیری اعداد بیان می کردند یعنی می خواستند اعداد را یاد بگیرند تا بتوانند بدون کمک دیگران با بستگان نزدیک خود تلفنی صحبت کنند . آموزشیار موفق کسی است که این گروه را نیز بین گروه اول با آموزش حساب و استفاده از گوشی تلفن تلفیق کند و هر دو را در کنار هم قرار دهد . مثلا با گفتن این جمله :
حالا تعداد رکعت نماز صبح 2 است . عدد 2 را در تخته بنویسید و ...
ج) سوادآموزی که برای یادگیری درس توجه ندارند و تعداداینان کم هستند که همیشه در کلاس حاضر می باشند اگر خدایی نکرده ما غفلت کرده و کلاس را به حاشیه های زنانه مثل صحبت و غیبت و ... بکشانیم کلاس منحل خواهد شد با گفتن جملاتی مثل .
می دانم شما مشکلاتی دارید – می دانم وقتتان کم است – و ...
اما آمده ایم کمی راه حل مشکلات را کوتاه تر کنیم و از وقت کم نهایت استفاده را ببریم
ما با دادن فعالیت به سواد آموزانی که در کلاس از خود فعالیت نشان نمی دهند . زیاد غیبت می کنند . آنها را به هدفمان نزدیک تر می کنیم مثل :
شرکت در فعالیتهای فرهنگی و هنری – پیگیری غائبین – طرح خواندن با خانواده – پیگیری مشکلات اساسی روستا و زنان و ...
همچنین آموزشیار با فعالیت های جنبی ساده حتی (خواندن آیه الکرسی و زیارت عاشورا به مدت چند روز – آشپزی ساده – فعالیت های نمایشی با سوادآموزان – و دادن فعالیت به آنها به صورت گروهی و ... ) آنها را برای حضور فعال در کلاس هدفمند تر می کند .
هر سه گروه برای کلاس های ما ضروری می باشد ما باید تلاش کنیم به طرق خاص و ابتکارات خودمان – با زبان خوش و لحن شیرین و خواهرانه و باهم رنگ شدن باروستائیان در امر جذب و نگهداری روز به روز موفق تر شویم . با حضور در جمع آنها مثل نماز جماعت فعالیت های مسجد – مجلس ترحیم – مرثیه خوانی – خود را هر چه بیشتر به آنها نزدیک گردانیم .
آموزشیاری موفق است که در بین سوادآموزان خود زندگی کند و با مشکلات آنها آشنا باشد .
توجه به نکات زیر می تواند کمک ما باشد:
1- بیان واقعیت آموزش و جلوگیری از یاوه گویی – وعده های سرخرمن – مثل دادن هدیه و غیره
بسیاری از آموزشیاران برای حضور سوادآموزان خود در کلاس وعده هدیه می دهند و تا حدودی موفق می باشند . اما این کار آموزشیار هدف کلی سازمان را زیر سوال برده و انگیزه مادی در سواد آموز می آفریند و حضور خود را ملزم به تشویق مادی می داند . همچنین توقعات را در حد بالائی تقویت می کند . پس سواد آموزی که بخاطر هدیه در سر کلاس حاضر شده زود انگیزه اش را از دست می دهد و این یکی از موانع نگه داری کلاس می باشد.
2- جلوگیری از بیچاره نشان دادن آموزشیار :
بسیار دیده می شود آموزشیار برای حضور سوادآموزان هنگام جذب خود را بیچاره – درمانده و غمگین نشان می دهد تا شاید سوادآموز دلش به حال او سوخته و در سر کلاس حاضر شود . با جملاتی مانند :
الف) اگر می توانی فقط هنگام حضور راهنما به سر کلاس من بیا !
ب) فقط به خاطر من بیا تا دوره ام را تمام کنم .
ج) دعا کن من ار بدبختی خلاص شوم .
سوادآموزان خود را عامل بدبختی آموزشیار می دانند او را حقیر می دانند و با جملاتی مانند :
الف) وقت ندارم وقتی راهنما آمد زنگ بزن بیام .
ب)کارم زیاد است اما به خاطر تو که ار نون خوردن نیفتی می آیم .
البته گاه گاهی
ج) برایت دعا می کنم . خدا به دادت برسد . اگر درس هم بخوانم خانوم آخرش می شوم مثل تو و من نمی خواهم .
راه کار :
3- تشریح صحیح فعالیت های سازمان نهضت سوادآموزی در دوره های قبل
- شناساندن سوادآموزان موفق دوره های قبل
- نظر خواهی از سوادآموزان برای مکان و ساعات کلاس گذاری
-نشان دادن خود به شکل مودب . موقر و همچنین علاقمند به حرفه خود
- حضور به موقع و قبل از سواد آموزان در کلاس
ما باید همیشه عادت داشته باشیم قبل از سوادآموزان در کلاس حاضر شده و همچنین کلاس را برای حضور آنان مرتب کنیم .
نه اینکه توقع داشته باشیم آنان کلاس را برای ما آماده کنند . همچنین وسایل کمک آموزشی – دفتر حضور و غیاب و وسایر وسایل مثل گچ و ... در کلاس حاضر باشد . در آخر بعد از آنها و از کلاس خارج شویم و آنها را برای حضور گرم و صمیمی در کلاس بعدی تشویق کنیم و از سوادآموزان غایب نیز پیگیری به عمل آوریم .
فرض می کنیم که بستگان نزدیک یکی از سوادآموزان فوت کرده است – ما با حضور دسته جمعی با سوادآموزان دیگر در مجلس ترحیم شرکت و در غمش شریک باشیم. سوادآموزان دیگر با دیدن این صحنه آموزشیاران را غم خوار و همدرد اهالی روستا می دانند .
4- دقت در وضعیت جسمی خود آموزشیار :
اکثر آموزشیاران خیلی ژولیده و افتاده و داغون در سر کلاس حاضر می شوند سوادآموزان نیز مانند دانش آموزان در وضعیت جسمی و پوشش آموزشیار دقت می کنند و تنوع را دوست دارند . همه از چهره بشاش و شاداب و برخورد و صمیمی و امیدوار لذت می برند حال اینکه بسیاری از ما افسرده . غمگین با لباسهای چوروکیده در کلاس حاضر می شویم . مرتب و منظم بودن روحیه سوادآموز که کمی از کار فارغ شده شاداب می کند . و سوادآموز می خواهد آموزشیار خود را از خود سرحال تر ببیند .
5- همچنین امکانات و احتیاجات بزرگسالان ایجاب می کند در آموزش آنها غیر از روش های که متداول استفاده شود و برنامه آموزشی آنها هم فشرده منسجم و مربوط به مساله یا مشکل خاص باشد .
6- ما آموزشیاران نه تنها به انتقال دانش و اطلاعات به ذهن بزرگسالان می پردازیم بلکه راهنما و مشاور او هستیم . چون بزرگسال رشد یافته و شکل گرفته است و کلاس او و اطلاعات او بیش از یک کودک می باشد.
7- آموزش بزرگسالان توجه به حال دارد پس بزرگسالان را برای زمان حال – یا آینده ای نزدیک باید آموزش دهیم زیرا او با حال زیاد زندگی می کند و می خواهد مشکلاتی که در حال دارد را تا حدودی حل کند.
8- دانستن ویژگی های جسمی بزرگسالان نیز برای جذب بیشتر اهمیت بسزائی دارد.
مثل نیازهای (بینائی و شنوائی ) که فضای کلاس را از نظر نور کافی و محیط آموزشی را مناسب گرداند و همچنین سرعت عمل و واکنش آنها که نحوه برخورد ما را باید تغییر دهد و حوصله زیادی را به این امر تخصیص دهیم چون آنها سرعت عمل کند تر دارند
9- نیازهای جسمانی – نیازهای امنیتی - نیاز به محبت و تعلق – نیاز به احترام – نیاز به شکوفائی – نیاز به دانش و آگاهی – نیازهای زیبا شناختی همه از نیاز هایی است که یک آموزشیار موفق باید به آنها توجه کامل داشته باشد و نه اکثریت لااقل کمی از آنها را برطرف گرداند .
نتیجه گیری :
خصوصیات عمومی بزرگسالان :
1- با افزایش سن سرعت انجام دادن کارها و مهارت در سرعت انتقال کاهش می یابد ولی میزان یادگیری تفاوت چندانی نمی کند .
2- قدرت و توانایی یادگیری بر اثر افزایش سن گاهش پیدا نمی کند ولی می تواند صدمه پذیر باشد .
3- بزرگسالان در یادآوری وقایع گذشته دخل و تصرف بیشتری دارند .
4- بزرگسالان آنچه را می آموزند می توانند بلافاصله مورد استفاده قرار دهند .
5- محرک های بازدارنده که به عنوان محرک های منفی برای پیشبرد آموزش بکار می روند.در یادگیری اثر می گذارد .
6- بزرگسالانی که آموزش کمی دیده اند در بسیاری از موارد این آموزش اندک را مانع و بهانه ای برای نا توانی ادراک و موقعیت های خود می دانند .
7- بزرگسالان آنچه را مفید و موثر می دانند و اثر آنی و آتی عینی داشته باشد . بهتر فرا می گیرند .
8- وقتی بزرگسالان نتوانند خوب ببینند و خوب بشنوند حس اعتماد به نفس آنها صدمه پذیر می شود و احتمال اینکه که عقاید منفی درباره خود پیدا کنند زیاد می شود .
9- نبودن محرک ها و انگیزه های مشوق . وجود محرک های بازدارنده ، کنی سرعت انتقال ذهنیات بازدارنده وضع قوای طبیعی از عواملی هستند که در کاهش ابراز عکس العمل های ادراکی بزرگسالان موثر اند .
10- بزرگسالان از شکست واهمه ندارند و به علت پیشگیری از شکست است که گاه در برابر پدیده های جدید مقاومت می کنند و تنها مایلند مطالبی را یاد بگیرند که در تقویت وضع موجودشان دخالت داشته باشد .
11- با افزایش سن به تدریج علاقه بزرگسالان نسبت به انجام دادن اموری که لازمه آنها فعالیت های عضلانی و تقبل خطر است کمتر می شود .
12-از افکار و تجربیات مشخص بزرگسالان به عنوان یک وسیله آموزشی به مراتب بیشتر می توان استفاده کرد گاهی تجربه هایشان بیش از آموزشیار است .
13-معمولا دقت و مهارت و پشتکار بزرگسالان بیشتر است .
14- از آنجا که وسعت تجربه شان زیاد است یکی از مزایای بزرگسالان از لحاظ آمادگی برای یادگیری محسوب می شود .
15- بزرگسالان بی سواد برای آموختن مطالب پیچیده و مشکل پایین از میانگین بزرگسالان با سواد قرار دارند و این امر به خاطر رکورد فعالیت های یادگیری آنها است .
16- بزرگسالان معمولا در برابر انتقاد حساس تر هستند و موقع انتقاد حالت دفاعی به خود می گیرند و کلاس را ترک می کنند .
17- بزرگسالان بی سواد برای کسب تجارب عینی آمادگی بیشتری دارند تا تجارت تجریدی .
18- اگر در امر آموزش پی در پی شکست بخورند کلاس درس را ترک می کنند.
19- شدیدا به اندیشه های سنتی خود عادت کرده اند – باید اعتماد شان را جلب کرد تا بعد بتوان عقاید تازه را جایگزین افکار آنان کرد .
20- به تبعیت سن ، موقعیت اجتماعی ، وضع شغلی و حرفه ای خود انگیزه های متفاوتی دارند.
تهیه کننده : سیما وحدتی